فرشاد گلزاری

 بدون تردید افغانستان یگانه کشوری در تاریخ بین‌الملل خواهد بود که در لحظه و در کسری از دقیقه دستخوش تغییر می‌شود که این مساله بیش از آنکه جنبه مثبت داشته باشد، ابعاد منفی با خود به همراه دارد.

به عنوان مثال زمانی که ورود طالبان به کابل گزارش شد و عناصر این جریان تا دروازه‌های پایتخت افغانستان پیش رفتند، هیچکس فکر نمی‌کرد اشرف غنی، رئیس‌جمهوری پیشین این کشور ناهار خود را نیمه کاره رها کند و به همراه چند تن از معاونانش مهیای ترک افغانستان شوند و چند ساعت بعد دنیا شاهد رژه پرچم‌های سفید طالبان در قلب افغانستان باشد.

این معادلات اگرچه به شدت سریع پیش رفت، اما انتظار اینکه از شدت تحولات افغانستان کاسته شود، به نظر خوش‌بینی محض به حساب می‌آید. واقعیت این است که تخلیه فرودگاه کابل و خروج آخرین سرباز آمریکایی از میدان هوایی حامد کرزی که انتشار تصویر آن هنوز در صدر اخبار رسانه‌های جهان قرار دارد، به نوعی باعث شده تا یک سکوت مرگبار در سراسر افغانستان طنین‌انداز شود. دلیل اول این به وجود آمدن این سکوتِ مبهم چیزی نیست جز آنکه میلیون‌ها افغان که دل در گرو پیشرفت و برقراری دموکراسی در کشورشان داشتند، حالا با خرابه‌ای روبرو هستند که حتی آمریکایی‌ها آن را یک پروژه به شدت غلط و ورشکسته نامیده‌اند.

جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا  کمی پس از پایان نشست کادر مرکزی طالبان در مصاحبه‌ای با روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسِرا خواستار اقدام دولت‌های این نهاد برای تشکیل نیروی واکنش سریع اروپایی به منظور آمادگی بهتر برای رویارویی با بحران‌های آینده افغانستان شد

اگر نگاهی به اظهارات مردم همسایه شرقی کشورمان که حالا از روند خروجشان از افغانستان جا مانده‌اند بیندازیم، به خوبی می‌بینیم که آنها نه تنها مستأصل هستند، بلکه دیگر تاب و توان بازگشت به 25 سال پیش و زمانی که طالبان روی کار آمدند را ندارند و همگی خسته شده‌اند و به همین دلیل باید گفت که یک نگاه ضد غربی در میان افغان‌ها به وجود آمده که این می‌تواند برگ برنده‌ای برای طالبان باشد و از سوی دیگر می‌تواند باعث انباشت کینه از این جریان شود که خروجی‌اش تقابل‌های موضعی و البته بومی خواهد بود. دلیل دوم که می‌گوییم یک سکوت مرگبار در سراسر کشور به وجود آمده این است که طالبان از خلأ قدرت به وجود آمده پس از خروج آمریکایی‌ها و متحدانشان در ناتو به شدت احساس پیروزی می‌کنند و حالا خود را یکه‌تاز میدان می‌دانند. اثبات این تئوری را باید در سخنان ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی این جریان که پس از 25 سال چهره خود را مقابل دوربین رسانه‌ها آشکار کرد، دید.

او در اولین ساعت از روز سه‌شنبه که دیگر خبری از حضور نیروهای آمریکایی در فرودگاه کابل نبود بر روی باند اصلی آن ایستاد و با لحنی محکم اعلام کرد «به افغانستان تبریک می‌گویم، این پیروزی متعلق به همه ما است و این عقب‌نشینی درس عبرتی باشد برای همه متجاوزان و جهان». این اظهارات سخنگوی طالبان اگرچه یک مانور رسانه‌ای و سیاسی در مقیاس بین‌المللی به حساب می‌آید، اما باید توجه داشت که داستانِ تزریق وحشت و ناامیدی به پیکره افغانستان به اینجا ختم نمی‌شود بلکه موضوع دیگری در این میان وجود دارد که نمی‌توان از آن چشم‌پوشی کرد. مساله اصلی این است که از روز شنبه تا سحرگاه روز سه‌شنبه، نشست 3 روزه شورای رهبری طالبان به ریاست ملاهبت‌الله آخوندزاده، رهبر فعلی طالبان درباره مسائل سیاسی، امنیتی و اجتماعی افغانستان در قندهار برگزار شد که همین موضوع نشان از یک اعمال قدرت سیاسی و رسانه‌ای دارد. بر اساس اسناد منتشر شده، در این نشست سه روزه، مسائل سیاسی، امنیتی و اجتماعی فعلی افغانستان به تفصیل مورد بحث قرار گرفت که طی آن وضعیت امنیتی، نظم اداری، شفافیت، حفاظت از کالاها و تسهیلات خزانه‌داری و امنیت مردم بررسی شد. اما این مسائل چندان مهم نیست بلکه خروجی این نشست بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد. پس از پایان این نشست اعلام شد که ملاعبدالغنی برادر به عنوان وزیر خارجه، ملا یعقوب (فرزند ملاعمر که بنیانگذار طالبان به حساب می‌آید) به عنوان وزیر دفاع و در نهایت سراج‌الدین حقانی (فرزند جلال‌الدین حقانی که بنیانگذار شبکه تروریستی حقانی به حساب می‌آید) به عنوان وزیر کشور منصوب شده‌اند.

میلیون‌ها افغان که دل درگرو پیشرفت و برقراری دموکراسی در کشورشان داشتند، حالا با خرابه‌ای روبرو هستند که حتی آمریکایی‌ها آن را یک پروژه به شدت غلط و ورشکسته نامیده‌اند و آینده‌اش به شدت مبهم است

واهمه اروپا از عملکرد طالبان

انتصاب‌هایی که در نشست سه روز کادر مرکزی طالبان انجام شده تا به اینجای کار نشان می‌دهد که حداقل سه وزارتخانه کلیدی به دست این گروه افتاده و بیانگر آن خواهد بود که فعلاً تمرکز آنها بر مسائل امنیتی و نظامی است که این خود می‌تواند یک پیام هشدار به جریان مقاوت پنجشیر به رهبری فرزند احمدشاه مسعود باشد؛ چراکه طالبان حالا تمام تجهیزات به جا مانده از آمریکا را در دست دارد و از سوی دیگر دیروز (چهارشنبه) اعلام کردند که مذاکرات با پنجشیر به جایی نرسید و آماده حمله به نیروهای احمدولی مسعود هستند.

از سوی دیگر این چینش را اگر در کنار حضور مشکوک و تعجب‌آور امین الحق، دستیار پیشین اسامه بن‌لادن (رهبر پیشین سازمان القاعده) که دو روز پیش به کابل آمده بود، قرار دهیم به خوبی درمی‌یابیم که اساساً قرار نیست هیچ دولت مشارکتی با حضور طیف‌های مختلف سیاسی، قومی و مذهبی افغانستان تشکیل شود و به همین دلیل باید از همین حالا آماده به روی کار آمدن یک دولت سراسر طالبانی در کابل باشیم.

اما آنچه در این میان توجه همه را به خود جلب می‌کند اظهارات اخیر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا است که کمی پس از پایان نشست کادر مرکزی طالبان روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفت. جوزف بورل، در مصاحبه‌ای با روزنامه ایتالیایی کوریره دلاسِرا خواستار اقدام دولت‌های این نهاد برای تشکیل نیروی واکنش سریع اروپایی به منظور آمادگی بهتر برای رویارویی با بحران‌های آینده افغانستان شد.

 او با اشاره به تحولات اخیر افغانستان و خروج آمریکایی‌ها از این کشور صریحا اعلام کرده که  اتحادیه اروپا با ۲۷ عضو باید نیروی مداخله اولیه شامل پنج هزار نیرو برای اقدام سریع داشته باشد. از سوی دیگر شارل میشل، رئیس شورای اروپایی هم به تصریح اعلام کرده که اروپا باید برای جلوگیری از یک تراژدی جدید به صورت مستقل از آمریکا عمل کند تا بتواند به کنترل بحران بپردازد.

با نگاهی به اظهارات این دو دیپلمات ارشد اروپایی باید گفت که داده‌ها و مولفه‌های موجود در صحنه سیاسی و امنیتی افغانستان نشان می‌دهد که طالبان در آینده نه چندان دور باز هم به دنبال یکه‌تازی در عرصه سیاسی و امنیتی خواهد رفت و در سوی مقابل هر آن امکان دارد که ناراضی‌های به جا مانده از پروازهای فرودگاه کابل با جریان پنجشیر یا طیف دیگر علیه طالبان پیمان ببندند که در نهایت یک «آنارشی» را شاهد خواهیم بود. حال باید دید که قاره سبز توان مدیریت و برخورد با این آنارشی را خواهد داشت یا خیر.