فرشاد گلزاری

 با سپری شدن سال 2020 میلادی، فردا جهان اولین روز از سال 2021 را تجربه می‌کند. ژانویه‌ای که بر خلاف سال‌های گذشته شاهد برگزاری گسترده مراسم سال نو میلادی در آن نیستیم و تنها دلیلش پاندمی کرونا و هزاران جانباخته ناشی از آن است. بدون تردید ژانویه امسال نه تنها برای کشورهای اروپایی و آمریکا، بلکه برای دولت‌های منطقه، همانند گذشته نخواهد بود. دلیل این امر هم مشخص است. شاخص توسعه کشورهای منطقه غرب‌آسیا به هیچ وجه قابل مقایسه با قاره‌سبز، آمریکا یا کشورهای توسعه‌یافته یا به عبارتی دیگر «جهان اولی» نیست و بر همین اساس دولت‌های منطقه در مسائلی مانند بودجه، تجهیزات و ... با مشکلات زیادی روبرو هستند و برای مقابله با پاندمی کرونا آمادگی کافی ندارند. بر این اساس اوضاع به حدی در جغرافیای خاورمیانه وخیم است که ما نمی‌توانیم نشانه خاصی از بر پایی جشن سال نو میلادی بیابیم. بر این اساس مسیحیان (مارونی‌ها) لبنان، سوریه و عراق این روزها صرفاً با یک مراسم مختصر در کلیساهای خود به استقبال سال جدید می‌روند و این در حالی است که التهاب‌های سیاسی در هر سه کشور به عنوان هدیه‌ای نامبارک از سال 2020 به سال 2021 تحویل داده شدند.

بغداد و ماجرای یک ترور

ژانویه 2020 به روز سوم رسید و شامگاه همان روز یک خبر بسیار مهم تنها در عرض چند دقیقه به سرتیتر رسانه‌های دنیا تبدیل شد. مخابره این خبر تا چند ساعت، نه تنها برای ایران بلکه برای بسیاری از کشورهای دنیا (اعم از همسو یا غیرهمسو با تهران) قابل باور نبود اما به هر ترتیب خبر حکایت از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی داشت. ژنرالی که به قول تحلیلگران دفاعی و امنیتی آمریکا دشمن قابل احترامی بود؛ چراکه توانست پس از ظهور داعش در عراق و سوریه، به چهرة تاثیرگذار و مهره کلیدی در مساله مبارزه با تروریسم تکفیری تبدیل شود و بدون تردید همین جایگاه او موجب تغییرات ژئوپلیتیکی مهمی در سطح منطقه و همچنین راهبردهای فرامنطقه‌ای شد. بدون تردید ترور فرمانده سپاه قدس، ابومهدی المهندس و همران این دو آن هم با شلیک دو فروند موشک HELL FIRE در فرودگاه بغداد نه تنها یکی از مهمترین وقایع سال گذشته میلادی به حساب می‌آید، بلکه ابعاد حقوقی، امنیتی و سیاسی مهمی دارد که بخشی از آن همانند کوه یخ، فقط نوکش از آب بیرون است. مسائلی مانند اطلاع داشتن مقامات عراق از زمان و مکان ترور یا تفاسیر حقوقی که می‌گوید شهید سلیمانی با دعوت رسمی از سوی دولت عراق وارد فرودگاه بغداد شده است.

اعتراضات: از ناصریه تا سلیمانیه  

در سال گذشته میلادی شاهد فروکش کردن نسبی اعتراضات در عراق بودیم که به نوعی نشان از بازگشت ثبات به این کشور داشت، اما در برخی شهرهای جنوبی عراق مثل ناصریه کلید خوردن اعتراضات یکی از مسائل مهم بود که در برخی از برهه‌ها میان معترضان و نیروهای امنیتی درگیری‌هایی شکل گرفت و حتی کار به جایی کشید که مقامات سیاسی عراق بارها طرفین را به خویشتنداری دعوت کردند. مشابه این اعتراضات را در سلیمانیه شاهد بودیم. از خرداد ماه سال جاری تا همین چند هفته پیش اقلیم کردستان عراق به صورت بریده بریده و مقطعی شاهد برگزاری چندین دور تظاهرات مردمی در سلیمانیه و سایر شهرهای خود بود که دلیل اصلی آن هم مجدداً به فساد اداری و سیاسی اقلیم برمی‌گردد. در اعتراض‌های اقلیم کردستان حدود ۱۲ نفر کشته و ۷۰ نفر زخمی شدند که تمام این تلفات به دلیل عدم پرداخت حقوق کارکنان از سوی دولت اقلیم کردستان عراق بر جای مانده است. نکته مهم و کلیدی این است که مردم اقلیم کردستان علیه مسعود بارزانی و خاندان او (حزب دموکرات کردستان) دست به اعتراض زدند و معتقدند که این فساد از سوی آنها در بدنه جامعه کردستان عراق ریشه دوانده است. واقعیت این است که حقوق کارکنان باید توسط اقلیم کردستان پرداخت شود ولی آنها معتقدند که بغداد باید آن را پرداخت کند که درنهایت اقلیم کردستان مجبور شد تا زیر بار پرداخت حقوق برود.

تحرکات آمریکا و داعش

موضوع دیگری که در عراق باید موردنظر قرار بگیرد، اصرار نمایندگان پارلمان این کشور برای خروج نظامیان آمریکایی از این کشور است. تاکنون چندین بار جلسات مختلفی با مشارکت فراکسیون‌های متعدد در پارلمان عراق برگزار شد که محور اصلی آن بحث اخراج آمریکایی‌ها از این کشور بود که البته همچنان نتیجه خاصی دربرنداشته است. در این راستا آمریکایی‌ها برای آنکه بتوانند در عراق ابقا شوند و به حضور نظامی خود ادامه دهند، بارها و بارها اقدام به مهمات‌رسانی به داعش در اطراف کرکوک، الانبار، صلاح‌الدین و غیره کرده‌اند که در سال 2020 تعداد عملیات‌ واحد ضد تروریسم و ارتش عراق افزایش پیدا کرد. از سوی دیگر راکت‌پراکنی‌هایی که به سمت سفارت آمریکا از منبع نامعلوم طی سال گذشته انجام شد یکی دیگر از مسائلی بود که نشان می‌داد واشنگتن در حال ناامن کردن محیط امنیتی عراق است که همین موضوع تا به امروز ادامه دارد.

سوریه و قانون اساسی نیمه‌کاره

سوریه در سال ۲۰۲۰ در عرصه میدانی نسبت به سال‌های قبل آرام‌تر بود و ما دیگر شاهد آن درگیری‌های سهمگین و خونین در این کشور همانند گذشته نبودیم. البته درگیری‌های موضعی و لکه‌ای در شرق سوریه و همچنین در اطراف ادلب و حلب رخ داد اما به شدت سال‌های گذشته نبود. در این مسیر باید توجه کرد که سیاست ترکیه در سوریه طی سال گذشته باعث شد تا مجدداً تحرکاتی در نوار شمالی و شمال غربی سوریه اتفاق بیافتد و به این جهت معتقدم که بحث فشار آنکارا علیه دمشق همچنان وجود دارد. در این میان باید به برگزاری مذاکرات کمیته قانون اساسی سوریه توجه کرد که دور چهارم آن چند هفته پیش برگزار شد و باز هم کشورهایی مانند ترکیه بر سر راه آن سنگ انداختند. نکته جالب و بسیار مهم دیگر این است که کشورهایی مانند مصر، امارات، اردن و عربستان (در پشت صحنه) هم در روند مذاکرات این دور از تعیین و تصویب قانون اساسی سوریه شرکت داشتند که یکی از موضوعات مهم در سال 2020 به حساب می‌آید؛ چراکه این کشورها اساساً طی سال‌های گذشته تمام قد علیه دمشق اقدام کردند.

درگذشت «معلم» در میانه تحریم‌ها

موضوع مهم دیگر، درگذشت «ولید معلم» وزیر خارجه پیشین سوریه و انتخاب «فیصل مقداد» به عنوان رئیس جدید دستگاه دیپلماسی سوریه بود. این خبر در زمانی منتشر شد که دمشق در میانه سنگین‌ترین تحریم‌های آمریکا موسوم به قانون سزار قرار دارد. تحریم‌هایی که معادلات اقتصادی این کشور را به هم ریخت و به دنبال آن است تا همانند سال 2011 یک نابسامانی اجتماعی با بستر معیشتی را به راه بیندازد تا درنهایت به یک تهدید امنیتی تبدیل شود. این در حالیست که برگزاری انتخابات پارلمانی در سوریه یکی دیگر از مسائل مهم سال گذشته در این کشور به حساب می‌آید.

تعمیق بحران در بیروت

بحران معیشتی و اقتصادی لبنان در سال گذشته میلادی همانند سال 2019 میلادی ادامه داشت و همین موضوع بخشی از تمرکز رسانه‌های عربی را بر آن معطوف کرد. پس از آنکه «سعد حریری» نتوانست شکاف‌های موجود در بدنه اجتماعی - اقتصادی بیروت را ترمیم کند، دامنه اعتراضات مردمی در این شهر و برخی از نقاط لبنان مانند طرابلس افزایش پیدا کرد. زد و خوردهای خونین و به میدان آمدن ارتش موجب شد تا گسل‌های سیاسی در این کشور که به بی‌دولتی شهره است، عریض‌تر و عمیق‌تر شود. در نهایت شاهد آن بودیم که حریری و جریان 14 مارس ناچار به کناره‌گیری از قدرت شد و با روی کار آمدن «حسان دیاب» به عنوان نخست‌وزیر جدید لبنان، همه به این امید بودند که مشکلات در این کشور اصلاح شود. کمی پس از به روی کار آمدن او و تیمش آمریکایی‌ها انگشت اتهام خود را به سوی رئیس بانک مرکزی نشانه رفتند. سفیر ایالات متحده در لبنان که نوک هرم این سناریو بود بارها و بارها اعلام کرد که دولت حسان دیاب با حزب‌الله لبنان در ارتباط است و همین بهانه به رمز عمیات علیه دیاب تبدیل شد. عملیاتی که مجدداً اردوکشی‌های میدانی را در سال 2020 به تصویر کشید و بارها و بارها مقامات آمریکا اعلام کردند که کمک‌های پزشکی و مالی خود به بیروت را قطع خواهند کرد. شورش علیه دولت دیاب ادامه داشت که یکباره و در کمال ناباوری بندر بیروت در تابستان انسان ظرف چند دقیقه با خاک یکسان شد. انفجاری که براساس داده‌های موجود حاصل از آتش‌سوزی در انبار بندر 9 و سرایت آن به انبار 12، که نیترات آمونیوم در آن وجود داشت، بوده است. همین انفجار بود که دولت حسان دیاب که نزدیک به شیعیان لبنان بود را به ورطه سقوط کشاند و در نهایت با استعفای او، بار دیگر سعد حریری مامور تشکیل کابینه لبنان شد. جالب اینجاست که دولت لبنان هنوز تشکیل نشده و طی دو ماه اخیر دیدارهای متعددی میان میشل عون و سعد حریری اتفاق افتاده اما اخیراً حریری اعلام کرده که تشکیل کابینه لبنان به بعد از سال نو میلادی موکول شده است و بیروت همچنان بدون دولت روزگار خود را سپری می‌کند. این در حالیست که حریری چند روز پیش به امارات و عربستان سفر کرد که ظاهرا هدف از آن، جلب نظر و حمایت این دو کشور برای تشکیل کابینه لبنان است.

دولت لبنان هنوز تشکیل نشده و طی دو ماه اخیر دیدارهای متعددی میان میشل عون و سعد حریری اتفاق افتاده اما اخیراً حریری اعلام کرده که تشکیل کابینه لبنان به بعد از سال نو میلادی موکول شده است؛‌ به این ترتیب،‌ بیروت همچنان بدون دولت روزگار خود را سپری می‌کند

مذاکره غیرمستقیم با تل‌آویو

مساله دیگر که برای بسیاری از مخاطبان شاید یک موضوع مهم قلمداد نشود، شروع مذاکرات ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و رژیم صهیونیستی بود که چند ماه پیش انجام شد. توجه داشته باشید که این پرونده یک مساله جدید نیست بلکه از دهه‌ها قبل مساله ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و اسرائیل مطرح بود که در این میان تل‌آویو با تمام قوای خود به دنبال آن است تا بتواند منابع گاز و نفت لبنان را تحت سیطره خود قرار دهد. دو طرف به دنبال تثبیت منافع خود هستند اما مساله اینجاست که اسرائیلی‌ها با مانور رسانه‌ای سعی داشتند تا بتوانند یک برداشت سیاسی از این جلسات دو جانبة غیرمستقیم به افکار عمومی مخابره کنند تا همه به این فکر بیفتند که لبنان در حال عادی‌سازی روابطش با تل‌آویو است که این مساله هم تاکنون تایید نشده است.

تکرار رویارویی انصارالله و ریاض

در یمن اوضاع و احوال تا حد زیادی نسبت به سال‌های قبل متفاوت بود و این تفاوت هم در حوزه میدانی و هم در حوزه سیاسی حس می‌شد. در این کشور شاهد ابتکار عمل‌های متفاوتی بودیم؛ به گونه‌ای که هجمه‌های زیادی از سوی انصارالله یمن به عربستان سعودی و مواضعش در این کشور وارد شد و چندین مقر کلیدی سعودی‌ها مورد حمله قرار گرفت که توانست ریاض را وارد یک شوک و بحرانی آنی کند.

این حملات کاهش قیمت نفت را در پی داشت و همین مساله موجب شد تا کنترل این بحران از توان سعودی‌ها هم خارج شود. اقدامات انصارالله صرفاً از طریق حملات هوایی صورت نگرفت، بلکه حملات زمینی هم مکمل آن شد که یکی از مهمترن آثارش، آزادسازی شهر مأرب بود. لذا باید گفت که ما  در سال ۲۰۲۰  شاهد یکسری از عملیات‌های جدید مرکب بودیم که خروجی‌اش کاملاً مشخص است.

تحول بسیار مهمی که در سال گذشه در یمن شاهدش بودیم، بروز اختلاف‌های مختلف میان امارات متحده عربی و عربستان سعودی بود؛ به گونه‌‌ای که امارات با حمایت از جدایی‌طلبان جنوب یمن سعی کرد تا منافع خود را تامین کند و این در حالیست که سعودی‌ها سعی کردند تا امارات را به هر نحوی که شده در ائتلاف عربی علیه یمن نگه دارند. در این میان چندین دور مذاکرات صلح میان طرفین در ژنو برگزار شد و قرار شد توافق‌نامه‌هایی به صورت مرحله‌ای منعقد شود و این در حالیست که اخیراً شاهد یک توافق مجدد میان جدایی‌طلبان جنوب یمن با منصور هادی بودیم. این توافق نشان می‌دهد که ریاض از روی کار آمدن دموکرات‌ها در کاخ‌سفید ناراضی و نگران است و حالا به دنبال سر پا نگه داشتن توافق‌ها در یمن بر اساس هدف‌گذاری خاص خود هستند. بر این اساس به نظر می‌رسد که در سال ۲۰۲۱ پرونده یمن دستخوش تغییرات مهمی شود.

روی کار آمدن «جو بایدن» در کاخ‌‌سفید بدون تردید برای منطقه خاورمیانه، شیوخ حاشیه خلیج فارس و نتانیاهو معنای متفاوتی دارد و حتی می‌تواند نزاع‌ها و تقابل‌های سیاسی جدید را در این جغرافیای ملتهب و پر رمز و راز به وجود بیاورد

سایه اسرائیل بر سر خلیج‌فارس

یکی از مهمترین اتفاقاتی که در سال گذشته میلادی رخ داد و پژواک‌های آن تا همین امروز شنیده می‌شود، پرونده عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی بود. بسیاری معتقدند که این اتفاق بسیار مهم بوده و نمی‌توان آن را یک مساله کم اهمیت دانست و در مقابل عده‌ای دیگر معتقدند که روابط اسرائیل و اعراب از سال‌های گذشته در جریان بوده و حالا صرفاً ما شاهد علنی شدن آن هستیم. فارغ از این اظهارنظرها باید گفت که امارات پس از اردن و مصر، سومین کشوری بود که در تابستان 2020 به عنوان خط‌شکن این پرونده عمل و روابطش با تل‌آویو را به صورت رسمی اعلام کرد.

پس از آن پادشاهی بحرین وارد میدان شد و یکباره شاهد آن بودیم که این کشور هم به عنوان چهارمین دولت، روابطش را با رژیم علنی کرد. البته بسیاری معتقدند که بحرین به دلیل اینکه گوش به فرمان عربستان سعودی است، وارد کانال عادی‌سازی شد اما به هر جهت دو طرف حالا در حال بازگشایی نمایندگی‌های دیپلماتیک خود هستند. سودان هم پنجمین کشوری بود که به قطار عادی‌سازی پیوست؛ کمااینکه بسیاری معتقدند عادی‌سازی روابط خارطوم و تل‌آویو به نوعی شکننده است و دلیلش احتمال جمع شدن بساط شورای انتقالی نظامی این کشور خواهد بود. پادشاهی مراکش هم به عنوان ششمین کشور روابطش با اسرائیل را عادی‌ کرد اما تمام این اتفاق‌ها به نوعی با انحلال کنست اسرائیل، کام «بنیامین نتانیاهو» را تلخ کرد. تل‌آویو حالا منتظر برگزاری چهارمین دور از انتخابات است که احتمال زیاد در اسفند ماه برگزار می‌شود.

تل‌آویو حالا منتظر برگزاری چهارمین دور از انتخابات است که به احتمال زیاد در اسفند ماه برگزار می‌شود و دلیلش اعتراض‌های اقتصادی و معیشتی در سرزمین‌های اشغالی علیه نتانیاهو است

اعتراض‌ها در سرزمین‌های اشغالی علیه نتانیاهو و با درون مایه اقتصادی و معیشتی همچنان ادامه دارد وتمام این معادلات در حالی تشریح شد که چند روز دیگر ما شاهد به روی کار آمدن «جو بایدن» در کاخ‌‌سفید خواهیم بود. رئیس‌جمهوری که بدون تردید آمدنش برای منطقه خاورمیانه، شیوخ حاشیه خلیج فارس و نتانیاهو معنای متفاوتی دارد و حتی می‌تواند نزاع‌ها و تقابل‌های سیاسی جدید را در این جغرافیای ملتهب و پر رمز و راز به وجود بیاورد.