فرشاد گلزاری

چندی پیش که کاریکاتور توهین‌آمیز به پیامبر اسلام از سوی نشریه شارلی ابدو منتشر شد، بسیاری بر این عقیده بودند که هیچ اتفاقی در فرانسه رخ نخواهد داد و درنهایت چند تجمع اعتراضی محدود در محکوم کردن این اقدام به صورت مسالمت‌آمیز شکل می‌گیرد و بدون مداخله پلیس به پایان می‌رسد. عده‌ای دیگر اعتقاد داشتند که شیوع کرونا به عنوان یک سد مستحکم و البته خطرناک، باعث می‌شود تا این تجمعات شکل نگیرد و معترضان که همان مسلمانان هستند، با صدور بیانیه، اعتراض خود را به سمع و نظر دولت برسانند؛‌ اما هیچکدام از این دو پیش‌بینی محقق نشد، بلکه شاهد وقوع یک فاجعة بسیار خشن‌تر و مهیب‌تر از اعتراضات خیابانی و حتی درگیری با پلیس فرانسه بودیم. فاجعه این بود که یک جوان 18 سالة چچنی‌تبار معلم فرانسوی‌ که در کلاس تاریخ یکی از مدارس حومه پاریس کاریکاتورهای پیامبر اسلام را به نمایش گذاشته بود، در نزدیکی مدرسه سر بُرید! حال همان دو طیفی که در ابتدا به آنها اشاره کردیم، هیچ سخنی برای گفتن نداشتند و روزه سکوت گرفتند. اساساً اتفاقی که در پاریس برای آن معلم رخ داد را نمی‌توان پیش‌بینی کرد اما با اندک شناختی که از وضعیت پناهجویان در این کشور داریم، می‌توانستیم بگوییم که رادیکالیسم با هر اقدام کوچکِ ایدئولوژیکی می‌تواند تحریک شود، که نتیجه آنرا با چشمانمان دیدیم. بدون تردید اقدام یک مهاجرِ چچنی‌تبار آنهم با این خشونتِ تمام عیار را نمی‌توانیم تایید کنیم و بهتر بود که کشورهای اسلامی یکصدا و یکپارچه این موضوع را محکوم می‌کردند که برخی از آنها چنین اقدامی را انجام دادند؛ اما آنچه دراین میان دامنه خصومت را گسترده‌تر کرده است، سخنان امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه است که اخیراً و پس از برگزاری مراسم برای معلم فرانسوی مطرح شد. او پس از آنکه مدال شجاعت را به کالبدِ بی‌جانِ این معلم اعطا کرد گفت که ما هرگز تسلیم نخواهیم شد و با روحیه صلح به تمام تفاوت‌ها احترام می‌گذاریم. این اظهارات او برای بسیاری از مسلمانان و حتی رهبران کشورهای اسلامی، غیرقابل هضم بود و به همین دلیل شاهد واکنش‌های بسیار زیادی در قبال آن بودیم. کشورهایی مانند سودان، ایران، قطر، کویت، بحرین، مصر، اردن و غیره علیه این اظهارات مکرون موضع گرفتند و اوضاع تا جایی پیش رفته که سخنگوی وزارت خارجه پاکستان در گفت‌وگو با خبرگزاری رویترز تایید کرد که سفیر فرانسه در اسلام‌آباد احضار شده و بیانیه‌ای که تاکید داشت «پاکستان کمپین اسلام‌هراسی سیستماتیک به بهانه آزادی بیان را محکوم می‌کند» را دریافت کرده است. از سوی دیگر گفته می‌شود که پاکستان قرار است یک قطعنامه جامع را در نشست آتی وزرای خارجی کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی مربوط به تعیین ۱۵ مارس به عنوان روز جهانی مقابله با اسلام‌هراسی ارائه کند. این اقدام پاکستان اگرچه برای جهان اسلام و مسلمانان بسیار با اهمیت است اما واقعیت این است که دولت عمران‌خان و به طور کلی ساختار سیاسی و امنیتی پاکستان با این کار به دنبال آن است تا بتواند جلو اقدام‌های احتمالی تلافی‌جویانه علیه منافع فرانسه و غرب که احتمال دارد از سوی گروه‌ها و طیف‌های مختلف انجام شود را بگیرد. اینکه آیا حمایت مکرون از توهین به اسلام و مسلمانان درست بوده یا باید آن را تابع قوانین داخلی فرانسه دانست، موضوعی است که در این مقوله نمی‌گنجد اما آنچه در این میان بیش از هر چیز دیگر خودنمایی می‌کند، سرشاخ شدن ترکیه و فرانسه با محوریت رجب طیب اردوغان بر سر اسلام‌هراسی است. همین چند روز پیش بود که رئیس‌جمهوری ترکیه اعلام کرد، اظهارات مکرون نشان می‌دهد که او نیاز به مداوای روانی دارد. این سخنان اردوغان به حدی برای فرانسوی‌ها گران تمام شد و به حدی از منظر آنها توهین‌آمیز بود که پاریس سفیر خود را از آنکارا فراخواند.

اردوغان با استفاده از یک موضوع ایدئولوژیک، به دنبال آن است تا مکرون را وارد یک درگیری خطرناک کند؛ چراکه اینبار مساله فقط روابط دوجانبه میان ترکیه و فرانسه نیست، بلکه مساله به جامعه مسلمانان ربط دارد

چند روز پیش رئیس جمهوری ترکیه اعلام کرد، اظهارات مکرون نشان می‌دهد او نیاز به مداوای روانی دارد و این سخنان به حدی برای فرانسوی‌ها گران تمام شد و به حدی از منظر آنها توهین‌آمیز بود که پاریس سفیر خود را از آنکارا فراخواند

مرحله جدیدی از تقابل به قصد تامین منافع  

فراخواندن سفیر فرانسه از آنکارا به پاریس را باید شروع جنگ جدید میان دو طرف دانست که به خوبی نشان می‌دهد روابط این دو وارد مرحله جدیدی از تقابل آشکار شده است. اردوغان بارها و بارها طی سال‌های اخیر به مکرون حمله کرده است. بار اول زمانی بود که رئیس‌جمهوری فرانسه از انفعال و عملکرد کشورهای عضو ناتو (پیمان سازمان آتلانتیک شمالی) انتقاد کرد و این سازمان را به مرگ مغزی تشبیه کرد که اردوغان به شدت با او مقابله کرد. بار دیگر سخنانی از سوی اردوغان در قبال عملکرد اتحادیه اروپا مطرح شد که علاوه بر فرانسه، آلمانی‌ها هم به اردوغان حمله کردند. این تنش در زمان مداخلة ترکیه در شمال سوریه برای سرکوب کردهای این ناحیه بار دیگر به اوج رسید؛ چراکه بخش زیادی از کردهای مقیمِ اروپا با فشار بر اتحادیه اروپا (خصوصاً فرانسه و آلمان به عنوان دوبال هدایتِ این اتحادیه) کار را به جایی رساندند که بروکسل علیه آنکارا موضع‌‌گیری کند. در مورد حملة ترکیه به شمال عراق و همچنین حضور فیزیکی ترویست‌های سوری در لیبی که توسط آنکارا به آنجا منتقل شده بودند هم، اروپایی‌ها با اردوغان وارد چالش شدند. در خصوص ماجرای قره‌باغ هم، فرانسه که عضوی از گروه مینسک به شمار می‌آید، بارها ترکیه را به نقض قوانین متهم کرده و پاریس معتقد است که ترکیه مانع اصلی تحقق آتش‌بس در قره‌باغ به شمار می‌رود. اردوغان بارها فرانسه را به خاطر انفعال گروه مینسک سرزنش کرده و حتی در قضیة لیبی هم پاریس را مورد سرزنش قرار داده است. از سوی دیگر اکتشافِ ترکیه در مدیترانة شرقی و همچنین هجمه بر قبرس و یونان هم از جمله مسائلی است که طی ماه‌ها و سال‌های اخیر بر روابط ترکیه و فرانسه سایه انداخته است. به همین دلیل مجدداً ما شاهد آن هستیم که این بار اردوغان با استفاده از یک موضوع ایدئولوژیک، به دنبال آن است تا مکرون را وارد یک درگیری خطرناک کند؛ چراکه این بار مساله فقط روابط دوجانبه میان ترکیه و فرانسه نیست، بلکه مساله به جامعه مسلمانان ربط دارد. اردوغان با صدور دستور عدم خرید کالاهای فرانسوی، درصدد است تا به افکار عمومی داخلی و خارجی دنیا بگوید که با تمام قدرت با پاریس و به خصوص مکرون مبارزه می‌کند و به نوعی می‌خواهد خود را یگانه منجیِ مسلمانان و دین اسلام معرفی کند. اینکه کشورهایی مانند قطر، کویت، بحرین و برخی دیگر از دولت‌های اسلامی تمام محصولات تولید فرانسه را از قفسة سوپرمارکت‌ها و بزرگترین فروشگاه‌های زنجیره‌‌ای خود بیرون می‌کشند و بلافاصله تصویر آن توسط رسانه‌های آنها منتشر می‌شود و سپس ترکیه (در آخر) دست به چنین کاری می‌زند، نشان می‌دهد که آنکارا همانند داستانِ تبدیل موزه ایاصوفیه به مسجد، قصد دارد مجدداً از این واکنش کشورهای اسلامی بهره‌برداری خاص خود را صورت دهد. به همین دلیل باید گفت که ترکیه در حال «تامین منافعش در قابِ طرفداری ایدئولوژیک» است که در لیبی و آذربایجان شاهد آن هستیم. کما اینکه این موضع‌گیری اردوغان ما را یاد کنفرانس داووس و حمله او به شیمون پرز می‌اندازد که کمی در قضیه کشتی مرمره، با دریافت غرامت، روابط آنکارا و تل‌آویو به حالت اول بازگشت!