فرشاد گلزاری

بسیاری از ناظران بین‌المللی و همچنین اندیشکده‌های مطالعاتی که در حوزه‌ سیاست و امنیت بین‌الملل مشغول پژوهش‌های مختلف (اعم از مستقل یا سفارش داده شده) هستند، بر این عقیده‌اند که سیاست خارجی دولت ترامپ از سال 2016  دارای فراز و فرودهای متعددی بوده است. برخی‌ از آنها منحنی سیاست خارجی آمریکا را به سمت و سویی تحلیل می‌کنند که نشان می‌دهد آمریکا بخش اعظمی از تمرکزش را بر چین و روسیه گذاشته است. آنها معتقدند در این مسیر کره‌شمالی هم در دستور کار واشنگتن قرار دارد و در راستای آن هنگ‌کنگ را هم زیرمجموعه همین مسائل می‌دانند که نشان می‌دهد شرق‌آسیا برای تیم ترامپ از اهمیت زیادی برخوردار است. برخی دیگر از این اندیشکده‌ها معتقدند که نگاه ایالات متحده همچنان به خاورمیانه و به‌ویژه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است و در این مسیر مهمترین سیاست خارجی ایالات متحده را کمک به عادی‌سازی روابط اسرائیل و اعراب اعلام کرده‌اند که تقابل با ایران هم بخشی از این معادله را تشکیل می‌دهد. در این مسیر عده‌ای دیگر ایجاد شکاف در اروپا و ناتو را از سیاست‌های ترامپ در قالب تجاری‌سازی امنیت قلمداد کرده‌اند، اما آن را سیاست پیشرو یا یک راهبرد موفق نمی‌دانند. مساله‌ای که در گزارش این اندیشکده‌ها باید مورد توجه قرار بگیرد این است که نگاه آنها به سیاست دولت ترامپ در قبال افغانستان و پاکستان و همچنین راهبرد کاخ‌سفید در مورد جنوب‌آسیا و شبه‌قاره، خیلی محافظه‌کارانه و در برخی از نقاط منفی است. اغلب اتاق‌های فکر یا اندیشکده‌های روابط بین‌الملل بر این عقیده هستند که ترامپ و تیمش به افغانستان و بحران این کشور تنها به عنوان یک برگ تبلیغاتی در انتخابات 2016 و همچنین انتخابات 2020 نگاه می‌کنند و اساساً تمام هم و غم آنها امضای قرارداد و تفاهم صلح با طالبان بود. این تحلیل‌ها تا حد زیادی درست است، اما مساله اینجاست که دولت آمریکا برای رسیدن به صلح در افغانستان نیازمند پاکستان بوده و هست اما ما می‌بینیم که روابط اسلام‌آباد و واشنگتن چندان قوی نیست؛ بلکه آمریکایی‌ها همچنان با تردید به نقش پاکستان در افغانستان و راهبری طالبان نگاه می‌کنند. در این مسیر باید متوجه باشیم که ترامپ و تیمش به دلیل نگاه محافظه‌کارانه‌ای که به مسائل دارند به دنبال آن هستند تا بتوانند بر اساس منافع خود به حضورشان در افغانستان پایان دهند و دلیلشان این است که از سال 2001 تاکنون میلیاردها دلار در افغانستان خرج کرده؛ اما نتیجه معقول به دست نیاورده‌اند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که ترامپ از سال 2016 تاکنون دائماً تکرار می‌کند که ما باید به بزرگترین جنگ تاریخ آمریکا پایان دهیم و این به خوبی نشان می‌دهد که ایالات متحده هیچ راهبرد مدونی که بتواند اوضاع افغانستان را بهبود ببخشد، در دست اجرا ندارد و صرفاً به دنبال تامین منافع خود و درنهایت خروج از جهنمی است که از سال 2001 تاکنون در آنجا به وجود آورده است. بر همین اساس امضای توافق میان طالبان و آمریکا در دوحه که اسفندماه سال گذشته منعقد شد، بهترین دلیل برای آن است که آمریکایی‌ها نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند؛ اما مساله اینجاست که هیچکس نمی‌داند پس از خروج آنها از افغانستان چه بلایی برسر افغانستان و مردمش می‌آید.

خروج 4100 نظامی آمریکا از افغانستان به نفع اعضای ناتو که طی این سال‌ها هزینه‌های زیادی را در افغانستان متحمل شده‌اند نیست و آنها می‌توانند به هدف‌های طالبان تبدیل شوند که البته این موضوع در مورد نیروهای دولتی افغانستان هم صدق می‌کند

خروجِ مشکوک از کابل!

آمریکا بر اساس توافقی که با طالبان امضا کرد متعهد به خارج کردن همه نظامیانش از افغانستان تا ماه آوریل آتی و در مدت ۱۴ ماه از زمان امضای توافق شد. این بند از توافقنامه به این مساله مشروط شد که خروج نظامیان آمریکایی زمانی اجرایی می‌شود که طالبان هم به تعهداتش طبق توافق پایبند باشد. طبق این توافق آمریکا قبول کرد که تعداد نظامیانش در افغانستان را از حدود 13 هزار تن به ۸۶۰۰ تن تا اوایل ژوئیه کاهش دهد که به گفته دو مقام آگاه در پنتاگون سربازان این کشور هم اکنون به رقم ۸۶۰۰ تن قبل از موعد رسیده است. مساله اصلی که در این میان باید به آن اشاره کرد و به نوعی نقطه مغفول معادلات امروزِ افغانستان به حساب می‌آید این است که در توافق فوق قرار بر این شده که طالبان نیروهای آمریکایی‌ها را مورد هدف قرار ندهد و در ازای آن واشنگتن سربازهایش را از افغانستان خارج کند. مساله اینجاست که در این توافق هیچ بندی وجود ندارد که طالبان تعهد داده باشد آسیبی به نیروهای دولتی (اعم از اردوی ملی و پلیس) وارد نشود و در قبال آنها سلاح‌های خود را بر زمین نگذاشته باشد. عده‌ای از مقامات کابل در آن زمان که توافق در حال امضا بود با خوش‌بینی و ارزیابی مثبت اعلام کردند که این توافق باعث می‌شود طالبان به نیروهای دولتی هجوم نبرد؛ اما مساله اینجاست که اساساً طالبان دولت افغانستان را به رسمیت نمی‌شناسد و این به منزله اعلام جنگ علیه آنها به شمار می‌رود. سند این ادعا را می‌توان افزایش تعداد عملیات‌های اخیر طالبان در کابل، هرات، کُنر و برخی دیگر از ولایات افغانستان علیه نیروهای دولتی دانست.

ترامپ از سال 2016 تاکنون دائماً تکرار می‌کند که ما باید به بزرگترین جنگ تاریخ آمریکا پایان دهیم و این به خوبی نشان می‌دهد که ایالات متحده هیچ راهبرد مدونی که بتواند اوضاع افغانستان را بهبود ببخشد، در دست اجرا ندارد

در این میان دو روز پیش سی‌ان‌ان گزارش داد که به موجب تصمیم کاخ‌سفید قرار است تعداد نظامیان آمریکا در افغانستان از ۸۶۰۰ نفر به ۴۵۰۰ نفر کاهش یابد و این پایین‌ترین میزان حضور نظامی آمریکا در این کشور از زمان اولین روزهای جنگ در سال ۲۰۰۱  است. به گفته این خبرگزاری، طرح مذکور، راه را برای خروج آمریکا از افغانستان که یکی از اهداف مدنظر دونالد ترامپ است هموار می‌کند؛ اما مساله اینجاست که مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا و همچنین ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو در مورد این طرح با دید شک و شبهه نگاه می‌کنند و معتقدند که در اینباره باید با شرکای آمریکا که از سال 2001 میلادی در افغانستان حضور دارند مشورت کنند. این طرح در حالی اعلام شده که روزنامه نیویورک تایمز اخیراً در گزارشی اعلام کرده است که یک حلقه جاسوسی تحت فرمان سرویس اطلاعاتی روسیه در افغانستان برای گشتن سربازان آمریکایی توسط طالبان جایزه تعیین کرده‌اند که این موضوع باعث شده تا «جو بایدن» رقیب انتخاباتی ترامپ در انتخابات 2020 علیه وی دست به اتخاذ موضع بزند. طبیعی است که اگر این اقدامِ روس‌ها در افغانستان صحت داشته باشد، به خوبی این پیام مخابره می‌شود که مسکو قصد دارد هزینه‌ها را برای امریکا در افغانستان افزایش دهد تا آنها مجبور به خروج شوند؛ اما مساله اینجاست که روسیه با این پروژه به دنبال بر هم زدن مفاد توافق مذکور است تا بتواند آمریکایی‌ها را در افغانستان نگه دارد و هزینه‌های آنها را افزایش دهد. به هر ترتیب خروج 4100 نظامی ایالات متحده از افغانستان در وهله اول باعث می‌شود تا دولت مستقر در کابل تضعیف شده و موضع طالبان علیه آنها تقویت شود و از سوی دیگر ناامنی و جنگ وارد فاز برادرکُشی شود. از جهتی دیگر خروج آمریکا از افغانستان به نفع اعضای ناتو که طی این سال‌ها هزینه‌های زیادی را در افغانستان متحمل شده‌اند نیست و آنها می‌توانند به هدف‌های طالبان تبدیل شوند.