فرشاد گلزاری

 طی چند روز پیش پرونده یمن دچار فعل و انفعالاتی شده که تاکنون بی‌سابقه بوده است. تحولاتی که به صورت کاملاً مشهود نشان می‌دهد قرار نیست صلح در این کشور با گذشت پنج سال از حملات بی‌امان ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی برقرار شود. علیرغم به امضا رساندن توافق ریاض و امید برای به پایان رسیدن جنگ در یمن، نه تنها این مهم عملیاتی نشده بلکه شاهد آن هستیم که در جنوب یمن جبهه‌ای جدید باز شده است که در یک طرفِ آن سعودی‌ها قرار دارند و در طرف دیگر اماراتی‌ها. این اختلاف‌ها تا جایی افزایش پیدا کرده که اخیراً محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی خواهان بررسی و اصلاح محتوای موافقتنامه ریاض شده است تا بتواند در این مسیر اختلاف میان دولت عبدربه منصور هادی (تحت حمایت عربستان) و شورای انتقالی جنوب یمن (مورد حمایت امارات متحده عربی) را در شهر عدن به حداقل برساند. در اینجا باید متوجه بود که هدف دیگر ولیعهد سعودی، حل و فصل تنش در جنوب یمن نیست، بلکه او به دنبال تشکیل دولت به مرکزیت منصور هادی است؛ شخصی که از پنج سال گذشته به صورت تمام و کمال تحت حمایت مادی و معنوی ریاض بوده اما تاکنون هیچ سودی برای پادشاهی سعودی نداشته است و حتی برخی معتقدند که چندی بعد توسط ریاض حذف خواهد شد. اینکه چرا امارات و عربستان به عنوان دو برادر و شریک، در جنوب یمن به جان یکدیگر افتاده‌اند، دلایل بسیار زیادی دارد اما مهمترین دلیل موقعیت استراتژیک مناطق جنوبی یمن و به خصوص خلیج عدن است. زمانی که سعودی‌ها علیه یمن دست به حملات گسترده زدند، تنها کشوری که با ریاض وارد باتلاق یمن شد، امارات بود. مصر از راه دریا و از راه دور، دست به حمایت از عربستان زد و سودان هم با راهی کردن هزاران نفر از جمعیت جوان و نوجوان خود به پیاده نظام ائتلاف سعودی در یمن تبدیل شد. این آرایشِ نصفه و نیمه از همان اول گمانه‌زنی‌هایی در مورد شکست سعودی‌ها در یمن را مطرح کرد؛ چراکه عربستان در شمال یمن و مناطق کوهستانی و سنگلاخ به درگیری با انصارالله پرداخت؛ اما اماراتی‌ها بر اساس راهبردهای منظم‌تر در جنوبِ یمن نیروهای خود را مستقر کردند. در حقیقت امارات به خوبی می‌دانست که نواحی جنوب یمن و به‌خصوص بندر الحدیده و عدن، به دلیل موقعیت استراتژیکی که دارد در آیندة یمن، حُکمِ شاهرگ اقتصادی و ترانزیتی را ایفا خواهد کرد و از سوی دیگر این منطقه از حیث ژئوانرژی و ژئوپلیتیک نسبت به سایر مناطق یمن مهمتر و موثرتر است. این موضوع دقیقاً موجب شد تا اماراتی‌ها به نوعی پیروز معادله یمن و عربستان بازنده این نبرد پنج ساله شود. به همین دلیل است که پس از خروج نیروهای امارات از مناطق جنوبی، شورای انتقالی جنوب یمن که تحت حمایت ابوظبی هستند، در مقام نیروهای نیابتیِ امارات عمل کردند و هر عملی که از آنها سر می‌زند در حقیقت با دستور امارات انجام شده است. این امر موجب تضعیف نیروهای منصور هادی که تحت حمایت عربستان بودند، شد و درگیری‌های مسلحانه و خونین بین دو طرف در جنوب یمن و به خصوص شهر أبین رخ داده است. به عنوان مثال منابع خبری یمن روز گذشته (سه‌شنبه) اعلام کردند که تنها چند ساعت پس از توافق میان دو طرف، درگیری‌ها میان نیروهای شورای انتقالی جنوب یمن و دولت عبدربه منصورهادی، رئیس‌جمهور مستعفی درحالی ازسرگرفته شده که دو طرف درخواست ائتلاف عربی برای آتش‌بس و مذاکرات را قبول کرده‌ بودند. به گفته این منابع، حزب الاصلاح وابسته به دولت مستعفی یمن آتش‌بس را نقض کرده است. این در حالیست که روز دوشنبه محمد آل جابر، سفیر عربستان در یمن از توافق دولت مستعفی و شورای انتقالی با آتش‌بس و مذاکرات خبر داد و دولت مستعفی یمن در همان روز اعلام کرده بود که شورای انتقالی (تحت حمایت امارات) باید خودمختاری مناطق جنوب را لغو کند و کمیته‌های سیاسی و نظامی فعالیتشان را برای اجرای توافق ریاض ازسربگیرند. این درگیری‌ها به جایی رسیده که انصارالله نسبت به آن واکنش نشان داده و معتقد است که دو طرف در حال تجزیه یمن و تقسیم کردن این کشور به دو قسمت جنوبی و شمالی هستند که دلیلش را تحرکات ریاض و نقض توافقنامه مذکور می‌دانند.

تجمیع تضادهای مربوط به پرونده یمن به حدی افزایش پیدا کرده است که به نظر می‌رسد حتی سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی هم نمی‌توانند آن را کنترل کنند و تنها زور و سلاح حرف اول و آخر را می‌زند

عملیات توازن بازدارندگی چهارم

اینکه انصارالله فقط در مورد جنوب یمن نسبت به سعودی‌ها و امارات، انتقاد دارد؛ تنها گوشه‌ای از دریای معادلاتی است که باعث و بانی آن سعودی‌ها و امارات هستند. انصارالله معتقد است که نه تنها سازمان ملل و فرستاده آن (مارتین گریفیتس)، بلکه جامعه جهانی در قبال محاصره فرودگاه صنعا و سایر مناطق یمن سکوت کرده‌اند و همین موضوع موجب شده تا در وضعیت فعلی که شیوع کرونا تاکنون در یمن هزاران نفر قربانی گرفته، هیچگونه تجهیزیات پزشکی، غذا و دارو وارد این کشور نشود و همین مساله بحران انسانی را تشدید کرده است. به همین جهت بامداد روز گذشته (سه‌شنبه) شاهد یک عملیات وسیع از سوی انصارالله علیه مواضع نظامی عربستان سعودی بودیم. سرتیپ یحیی سریع، سخنگوی نیروهای مسلح یمن وابسته به جنبش انصارالله دیروز اعلام کرد که بزرگ‌ترین عملیات تهاجمی علیه پایتخت عربستان سعودی تحت عنوان «عملیات توازن بازدارندگی چهارم» انجام شد که طی آن وزارت دفاع و اطلاعات، پایگاه هوایی سلمان و مواضع نظامی در ریاض، جیزان و نجران هدف قرار داده شده است. بر اساس متن بیانیه انصارالله، این عملیات با استفاده از تعداد قابل‌توجهی موشک بالستیک و پهپادهای یگان پهپادی ارتش یمن انجام شده است. سخنگوی نیروهای مسلح یمن به کشورهای عضو ائتلاف متجاوز عربی نسبت به ادامه تجاوز به یمن هشدار داد و بر حق قانونی و مشروع نیروهای مسلح یمن برای دفاع از کشور و ملتشان تأکید کرد. این مقام یمنی صریحا اعلام کرده است که نیروهای مسلح یمن عملیات‌های بیشتری را علیه اهداف سعودی انجام خواهند داد تا این کشور به محاصره و تجاوز علیه یمن پایان دهد! این سخنان به خوبی نشان می‌دهد که سرزمین یمن نه تنها آرام نمی‌شود، بلکه به زودی شاهد یک اتفاق بزرگتر خواهیم بود. یکی از اتفاق‌های نادر و بسیار مهم باز شدن پای اسرائیل به این کشور است. در این رابطه ضیف‌الله الشامی، وزیر اطلاع‌رسانی دولت نجات ملی یمن اعلام کرده است که یک ارتباط (در یمن) با رژیم صهیونیستی وجود دارد و آنچه از این ارتباط تاکنون فاش شده است؛ دیدار خالد الیمانی، وزیر خارجه دولت مستعفی با نتانیاهو و اظهارات مقامات شورای انتقالی جنوب یمن است که نشان می‌دهد اسرائیل به دنبال نفوذ در یمن برای تامین اهداف خود در حوزه دریایی، انرژی، اقتصادی و نظامی است. به هر ترتیب مولفه‌های مذکور و تجمیع تضادهای مربوط به پرونده یمن به حدی افزایش پیدا کرده است که به نظر می‌رسد حتی سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی هم نمی‌توانند آن را کنترل کنند و تنها زور و سلاح حرف اول و آخر را می‌زند.

روز گذشته انصارالله بزرگ‌ترین عملیات تهاجمی علیه پایتخت عربستان تحت‌عنوان «عملیات توازن بازدارندگی چهارم» را انجام داد که طی آن وزارت دفاع و اطلاعات، پایگاه هوایی سلمان و مواضع نظامی در ریاض، جیزان و نجران هدف قرار داده شده است