فرشاد گلزاری

شراکت‌های استراتژیک در نظام‌بین‌الملل یکی از مسائلی است که در حوزه آکادمیک و همچنین در حوزه عمل، هم جذابیت دارد و هم در برخی مواقع ناراحت‌کننده است. این شراکت‌ها قرن‌ها ادامه داشته و حالا هم به نوعی دیگر ادامه دارد اما اوج این ائتلاف‌ها را باید در جنگ جهانی دوم مشاهده کرد. در آن زمان قطب‌بندی‌ها کاملاً نمایان شد؛ به گونه‌ای که در طیف متفقین شاهد پیمانِ اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا، چین، فرانسه و بریتانیا بودیم و در جناح متحدین هم آلمان نازی، ژاپن و ایتالیا با یکدیگر همپوشانی داشتند. نتیجه این شراکت‌ها چیزی نبود جز پیروزی قوای متفقین که در نهایت باعث شد هر پنج کشور (روسیه فعلی، آمریکا، چین، بریتانیا و فرانسه) به عنوان اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل خود را به رخ دنیا بکشند و هرجا که خواستند از وتوی خود به نفع منافعشان استفاده کنند. این دقیقاً همان نقطه است که می‌گویند «تاریخ را فاتحان می‌نویسند». در مقابل، آلمان و ژاپن به عنوان دشمنان خونینِ متفقین‌ در آن سال‌ها به صورت دیگری مجازات شدند؛ به گونه‌ای که برلین و توکیو هم‌اکنون فاقد ارتش هستند و تا چند سال پیش هم در حال پرداخت غرامت بودند. به همین جهت است که می‌گوییم برخی از شراکت‌ها، فتح و ظفر را به دنبال دارد و برخی دیگر چیزی جز ضرر و زیان برای طرف دیگر به بار نمی‌آورد. آنچه در این میان باید مورد توجه قرار بگیرد این است جنگ جهانی دوم در سپتامبر 1945 میلادی به پایان رسید و در این مدت علاوه بر تقسیم غنائم شاهد آن بودیم که هرکدام از دولت‌های وقت به دنبال آن بودند تا سهم خود از پیروزی در این جنگ را کسب کنند اما مساله اینجا بود که در آن زمان تفکر کمونیسم و خیزِ شوروی برای بلعیدن و تسخیر تمام دنیا به مناقشه جدید تبدیل شد. آمریکایی‌ها در آن هنگام همه و در رأس ان ایالات متحده نگران حمله نیروهای آلمان شرقی و شوروی به آلمان غربی بودند و به همین جهت بود که مذاکراتی برای به امضا رساندن پیمان ناتو یا همان پیمان سازمان آتلانتیک شمالی از سال 1948 کلید خورد و در نهایت سال 1949 به تصویب رسید. در آن زمان ایالات متحده رهبری این پیمان را به عهده گرفت و از حیث حقوقی، تمام اسناد در دست واشنگتن باقی ماند. پیشروی شوروی در سراسر دنیا باعث ترس ایالات متحده و شرکای آن  شده بود و رقابت‌ها تا جایی بالا گرفت که یکسال پس از جنگ جهانی دوم، شاهد کلید خوردن جنگ سرد در سال 1946 میلادی بودیم. از سال 1946 تا 1991 که فروپاشی شوروی رخ داد، فضای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و نظامی در مقیاس بین‌المللی به سمت و سویی رفت که ایالات متحده مدعی شد رهبر جهانِ تک‌قطبی است و در این روند بود که ناتو به سیر تکامل و پوست‌اندازی خود ادامه داد. طبیعی است که کشورهای عضو این پیمان ظرف بزرگی از اطلاعات و داده‌های مشترک را در دست داشتند؛ اما واقعیت این است که واشنگتن در بسیاری از محورها، اطلاعات دست نخورده را به نفع خود مصادره می‌کرد و داده‌های خرد را در اختیار سایر اعضا قرار می‌داد. ممکن است که جامعه اطلاعاتی عضو ناتو از افشای این موضوع طی سال‌های اخیر هراس داشتند اما حالا که ترامپ بر صندلی کاخ سفید تکیه زده، ترس اعضای این پیمان، دوچندان شده است.

آلمان نخستین کشوری است که حق عضویت خود را در ناتو افزایش نداده است و رویکرد دولتِ آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان باعث شده تا ترامپ با تصمیم بر خروج نظامیانش از این کشور،  بار دیگر تن و بدن برلین را بلرزاند

برلین غافلگیرشد!

از زمانی که ترامپ در سال 2016 به قدرت رسید تاکنون چندین پیمان بین‌المللی زیر سوال رفته یا از حیث حقوق اسقاط شده است. برجام نمونه‌ای از این روندِ ضدِ مشارکتی در سطح کلان بود و به دنبال آن پیمان آب و هوای پاریس، نفتا، معاهده آسمان‌های باز، عضویت آمریکا در یونسکو و سازمان بهداشت جهانی، یکی پس از دیگری از سوی ترامپ نقض شد و در این میان پیمان ناتو هم در امان نماند. بارها شنیده‌ایم که ترامپ نسبت به ترازی پرداخت حق عضویت از سوی اعضای ناتو اعتراض کرده و دو سال پیش این موضوع تا جایی پیش رفت که همه احتمال می‌دادند آمریکا از این پیمان استراتژیک خارج شود که فعلاً این امر ملغی شد. این مساله مانع از آن نشد که ترامپ به اعضای ناتو نتازد و در این میان آلمان نخستین کشوری است که حق عضویت خود در ناتو را افزایش نداده است و رویکرد دولتِ آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان باعث شده تا ترامپ بار دیگر تن و بدن برلین را بلرزاند. اصل ماجرا از این قرار است که اوایل هفته جاری خبری مبنی بر دستور ترامپ برای خارج کردن 9500 نفر از نظامیانش منتشر شد که بسیاری از تحلیلگران این اقدام را باعث نگرانی‌ها در اروپا نسبت به تعهد واشنگتن به این منطقه دانستند. این اقدام تعداد نیروهای آمریکایی مستقر در آلمان را به ۲۵ هزار تن کاهش می‌دهد در حالی که تعداد این نیروها در حال حاضر ۳۴ هزار و ۵۰۰ تن است. ایالات متحده اعلام کرد که این اقدام نتیجه ماه‌ها بررسی و تلاش ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش بوده و هیچ ارتباطی با تنش‌های موجود میان دونالد ترامپ و آنگلا مرکل که مانع برنامه ترامپ برای میزبانی نشست گروه هفت در ماه جاری میلادی شد، ندارد! بدون تردید همین موضع یک دروغِ پوششی است؛ چراکه نزدیکان ترامپ اعلام کرده‌اند که رئیس‌جمهوری آمریکا به دلیل نزدیک شدن آلمان به روسیه عصبانی و ناخشنود است. اوضاع به حدی در این مورد به هم ریخته است که پنج منبع مطلع اعلام کرده‌اند، تصمیم رئیس‌جمهوری آمریکا در کاهش تعداد نیروهای این کشور در آلمان تعدادی از مقام‌های ارشد امنیت ملی آمریکا را غافلگیر کرده و پنتاگون هنوز دستور رسمی برای انجام این مساله دریافت نکرده است. در این رابطه وال استریت ژورنال گزارش داده است که ترامپ بارها از آلمان به دلیل کافی نبودن بودجه نظامی آن کشور در ناتو انتقاد کرده و آن را مطابق با تعهدات دو درصدی این کشور به پیمان آتلانتیک شمالی ناتو نمی‌داند و همین موضوع باعث شده که دستور خروج نیروهای خود را صادر کند.

بریتانیایی‌ها معتقدند خروج 9500 از نظامیان آمریکا از آلمان می‌تواند ضربه‌ بزرگی به ناتو باشد که به هر ترتیب به نفع روسیه تمام می‌شود

موضوع دیگری که میان دو کشور اختلاف برانگیز بوده، احداث «خط لوله گازی نورد استریم۲» است که گاز روسیه را به آلمان انتقال می‌دهد. آمریکا اخیرا برخلاف مخالفت مقامات آلمانی اعلام کرد تحریم‌هایی را علیه شرکت‌هایی که در تاسیس این خط لوله گازی سهیم هستند وضع خواهد کرد! درون‌مایه این اختلاف‌ها اگرچه اقتصادی و بر سر پول است، اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این اقدام ترامپ به نوعی تهدید منافع ملی آمریکا است اما ترامپ همچنان به دنبال آن است تا از این طریق، در آستانه انتخابات 2020 آمریکا مجدداً دست به مانور قدرت بزند و درنهایت بتواند پرداخت سهم خود در ناتو را در شرایط بحران اقتصادی کنونی کاهش دهد. این در حالیست که بریتانیایی‌ها معتقدند خروج 9500 از نظامیان آمریکا از آلمان می‌تواند ضربه‌ بزرگی به ناتو باشد که به هر ترتیب به نفع روسیه تمام می‌شود.