فرشاد گلزاری

 یکی از منازعات دهه حاضر که باید آن را یک پرونده عجیب و البته مهم به حساب آورد، وضعیت فعلی «لیبی» است. طی سال‌های اخیر لیبی مرتباً عرصه تغییر و تحولات مختلف و صد البته خطرناک بوده و حالا به نظر می‌رسد این اُفت و خیزها به مرحله بسیار حساس و مهم رسیده است؛ چراکه کلکسیونی از نیروهای عمل‌کننده در میدانِ نبرد حضور دارند که هر کدام از آنها از سوی یک کشور حمایت می‌شوند و همین موضوع باعث شده تا علاوه بر صحنه میدانی، صحنه سیاسی لیبی هم دستخوش تلاطم‌های خاصِ خود شود. اینکه چرا کشوری مانند لیبی یکباره به محلی برای تجمیع منافع قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل می‌شود یکی از سوال‌هایی است که ذهن بسیاری از مخاطبان و حتی تحلیلگران را به خود درگیر کرده است. برای تشریح دلایل حضور کشورهای مختلف در لیبی نخست باید به آرایش شهرهای شمالی این کشور نگاهی گذرا بیندازیم. زمانی که به نقشه لیبی نگاه می‌کنید ظرف چند ثانیه به این نتیجه می‌رسید که آنچه به عنوان طلای سیاه یا همان نفت مورد توجه دول غربی و منطقه‌ای است، تماماً در شمال این کشور نهفته است. لیبی از غرب با الجزایر و تونس همسایه است و در جنوب آن چاد و نیجر قرار دارد. شرق لیبی توسط مصر احاطه شده و جنوب شرقی این کشور با سودان همسایه است؛ اما آنچه برای تحلیل اوضاع لیبی مهم است و به نوعی دلیل اصلی حضور کشورهای منطقه و فرامنطقه به حساب می‌آید، موقعیت شمالِ لیبی است.

شمال لیبی چه خبر است؟

اگر نگاهی به نوار شمالی لیبی بیندازیم به خوبی می‌‌بینیم که قدرت سیاسی پس از سقوط قذافی تماماً در این ناحیه از کشور انباشت شده است؛ چراکه طرابلس در غربی‌ترین نقطه از ناحیه شمالی لیبی قرار دارد و پس از آن به ترتیب مصراته، سِرت، بنغازی، البیضا و درنه قرار دارد که پس از آن طُبرق (به عنوان مقر ارتش ملی لیبی به فرماندهی خلیفه حفتر) شرقی‌ترین استان لیبی در ناحیة شمالی این کشور به حساب می‌آید. این ترکیب (از شمال غرب تا شمال شرق لیبی) به خوبی نشان می‌دهد که تمام این مناطق به سواحل لیبی دسترسی مستقیم دارند و این دقیقاً همان موضوعی است که باعث شده امروزه شاهد رویارویی و برخورد کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در ناحیه شمال لیبی باشیم؛ چراکه تمام منابع نفت این کشور در همین منطقه انباشت شده که آنجا را به یک منطقه بسیار مهم و استراتژیک تبدیل کرده است. در این میان باید کمی به عقب برگردیم و به زمانی رجوع کنیم که دولت وفاق ملی لیبی به رهبری فائز السراج در طرابلس به روی کار آمد. در آن موقع دقیقاً در شرق لیبی و قرینة طرابلس ژنرال خلیفه حفتر با پشتیبانی دولت پارلمان محلی دولت طبرق و حمایت ایالات متحده وارد میدان تحولات لیبی شد. این قرینه‌سازی کاملاً حساب شده انجام شده بود؛ چراکه علاوه بر واشنگتن، سعودی‌ها، اماراتی‌ها و حتی مصری‌ها به خوبی می‌دانستند که قرار است یک دولت اسلام‌گرا با درون مایة ایدئولوژی اخوان‌المسلمین روی کار بیاید و همین موضوع ریاض، ابوظبی و قاهره (به عنوان ذی‌نفوذ‌های اصلی اسلام‌گرایی در کشورهای آفریقایی و مدعیان اسلام‌گرایی سلفی و وهابی) را نگران کرده بود. 

در این میان ایالات‌متحده به خوبی درک کرده بود که برای فعال کردن عربستان و سایر شرکای منطقه‌ای آن باید خط و ربط اخوانیِ دولت طرابلس را برجسته کند تا از این مسیر عربستان را تحریک و درنهایت وادار به ورود در پرونده لیبی کند که این اتفاق با مهندسی صحنه و پشت‌پرده واشنگتن انجام شد. تا جایی که به وضوح می‌بینیم مصر به عنوان بزرگترین و آموزش‌دیده‌ترین کشور عربی در منطقه آفریقا، تعدادی از تانک‌های خود را از طریق مرزهای مشترک با لیبی روانه خاک این کشور کرده و علناً از نیروهای خلیفه حفتر حمایت تسلیحاتی و لجستیکی به عمل آورده است. بخش دیگری از بازیگران فعال در مناطق شمال لیبی را اروپایی‌ها تشکیل می‌دهند. ایتالیا به عنوان اولین کشور اروپایی که مرزهای بسیار نزدیک دریایی با لیبی دارد، از وضعیت فعلی لیبی نگران است. بخش اعظم این نگرانی به موج جدید پناهجویانی مربوط است که بدون شک با بالا گرفتن تنش میان خلیفه حفتر و دولت وفاق ملی مجبور به مهاجرت خواهند بود و نزدیک‌ترین نقطه برای مهاجرتِ آنها، پالرمو و کاتانیا در جنوب ایتالیا خواهد بود. علاوه بر این موضوع باید بدانیم که ایتالیا و فرانسه به عنوان بازیگران سنتی لیبی به شمار می‌آیند و عضویت هر دو آنها در ناتو و شرکت آنها با این عنوان در تحولات لیبی موضوعی است که آنها را به سهم‌خواهی وادار می‌کند.

آمریکا به خوبی درک کرد برای فعال کردن عربستان و شرکای منطقه‌ای آن باید خط و ربط اخوانیِ دولت طرابلس را برجسته کند تا از این مسیر ریاض را تحریک و درنهایت آن را وادار به ورود در پرونده لیبی کند که این اتفاق با مهندسی واشنگتن انجام شد

ترکیه در کجای مدارِ لیبی قرار دارد؟

در این مسیر اما قطر و ترکیه هم از روز اول که دولت وفاق ملی در لیبی بر سر کار آمد اوضاع را دقیقه به دقیقه رصد می‌کردند و تا به امروز هم این وضعیت ادامه دارد. اینکه دیده می‌شود اردوغان و تیمش این روزها به دنبال اعزام نیرو به لیبی است و پارلمان این کشور قرار است پنجشنبه هفته جاری لایحه اعزام نیرو به لیبی را به رای بگذارند تا حدودی ریشه ایدئولوژیک دارد؛ چراکه اردوغان به دنبال گسترش تفکر اخوانیِ و حمایت از تشکیلات اخوان‌المسلمین است تا در وهله اول رهبری عنوانِ مسلمانان جهان را به نفع خود مصادره کند و در وهله دوم عربستان سعودی و همراهان آن را در این مسیر به چالش بکشد. این در حالیست که احمد المسماری (سخنگوی نیروهای تحت امر حفتر، موسوم به ارتش ملی لیبی روز گذشته (شنبه) اعلام کرد نیروهای ارتش ملی لیبی تنها ۳۰۰ متر با محله‌های اصلی شهر طرابلس فاصله دارند و تاکید کرد که هیچ طرفی نمی‌تواند پیشروی نیروهای حفتر و موفقیت‌های بزرگ آنها را در این عملیات تکذیب کند!

اردوغان به دنبال گسترش تفکر اخوانیِ و حمایت از تشکیلات اخوان‌المسلمین است تا در وهله اول رهبری عنوانِ مسلمانان جهان را به نفع خود مصادره کند و در وهله دوم عربستان سعودی و همراهان آن را در این مسیر به چالش بکشد

در مقابل اپوزیسیون ترکیه با تصمیم آنکارا برای اعزام نیرو به لیبی در حمایت از دولت وفاق لیبی مخالفت کرد و فعالیت نظامی فرامرزی ترکیه را یک فاجعه و اشتباه استراتژیک حزب عدالت و توسعه این کشور خواند. این موضع کاملاً نشان می‌هد که اردوغان در مورد اعزام نیرو به لیبی به‌رغم سخنانی که ارائه می‌‌دهد بسیار تنها است و حتی احتمال دارد درگیری داخلی در این برهه برای او از سوی مخالفانش به وجود بیاید. این در حالیست که کرملین روز گذشته اعلام کرد، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، و جوزپه کونته، نخست‌وزیر ایتالیا، در مورد پرونده لیبی گفت‌وگوی تلفنی داشته‌اند. بنابر گزارش رویترز، روسیه و ایتالیا بر حل و فصل بحران لیبی به صورت صلح‌آمیز تاکید کرده‌اند و این دقیقاً نشان می‌دهد که ترکیه به‌رغم هماهنگی و همکاری‌هایی که با روسیه در سوریه داشته است، در مورد لیبی اختلاف‌های زیادی با مسکو خواهد داشت. 

به موازات این تحولات، شبکه سی.ان.ان عربی گزارش داد، دیده‌بان حقوق بشر سوریه که دفتر آن در لندن است، فاش کرد که گروه‌های مسلح سوری وابسته به ترکیه، مراکزی را برای ثبت‌نام و انتقال افراد مسلح داوطلب به لیبی و جنگیدن در کنار نیروهای دولت وفاق ملی این کشور در مقابل نیروهای موسوم به ارتش ملی لیبی به رهبری خلیفه حفتر راه‌اندازی کرده‌اند. این مولفه‌ها به خوبی نشان می‌دهد که ترکیه قصد دارد از سرمایه‌گذاری خود روی معارضان سوری در جهت تامین اهدافش در لیبی استفاده کند؛ امری که اگر آن را در کنار پازل فعالیت داعش و القاعده در استان جفره (استان مرکزی لیبی) قرار دهیم می‌بینیم که آنکارا در حال قمار روی پرونده‌ای است که شانس پیروزی‌اش بسیار کم است.