آریا رهنورد

ستاره‌های پرسپولیس و استقلال، روزهای پرتنشی را پشت سر گذاشته‌اند. آبی‌ها بعد از توقف خانگی مقابل پدیده، مصاحبه‌هایی کنایه‌آمیز علیه رقیب سنتی‌شان انجام دادند و 24 ساعت بعد، سیل جواب‌های پرطعنه از طرف مقابل جاری شد. آن‌چه در این درگیری لفظی بیشتر از هر چیزی جلب توجه می‌کند، حضور پررنگ مهره‌های کم‌سن‌وسال باشگاه در متن آن است. مهره‌هایی که بعضی از آنها شاید حتی در نوشتن معمولی‌ترین عبارت‌ها با مشکل روبه‌رو هستند حالا در طعنه‌ زدن آنلاین از هم سبقت می‌گیرند. چنین سبقت‌هایی گاهی می‌توانند به معنای نابود شدن یک استعداد بزرگ فوتبالی باشند.

جنگ تازه سرخابی‌ها با مصاحبه «سیدمهدی رحمتی» کلید خورد. گلر شماره یک استقلال این هفته با استفاده از عبارت‌های خاص و جملاتی کنایه‌آمیز، مستقیم‌تر از همیشه درباره پرسپولیس صحبت کرد و مدعی شد در تشکیلات فوتبال ایران بین دو باشگاه پرطرفدار پایتخت نگاهی تبعیض‌آمیز وجود دارد. او همچنین با تشبیه اشتباه علیرضا فغانی در جریان دیدار پرسپولیس و سپاهان به دربی دو فصل قبل، عملا این داور را متهم به سوت زدن به نفع پرسپولیس کرد. مهره‌های باتجربه‌ای مثل پژمان منتظری و خسرو حیدری نیز به سرعت به این جو ملحق شدند. در جبهه مقابل نیز اوضاع ابدا امیدوارکننده‌تر نبود. علیرضا بیرانوند که حالا دیگر باید به مرز پختگی رسیده باشد، مشغول کری‌خوانی برای رقیب شد. شجاع خلیل‌زاده با جملاتی نه‌چندان احترام‌آمیز، پاسخ سیدمهدی رحمتی را داد و سیدجلال حسینی به عنوان کاپیتان و بزرگ‌تر تیم، کوچک‌ترین تلاشی انجام نداد تا این درگیری حداقل در ظاهر فروکش کند. همه این نفرات باید الگویی تمام و کمال برای فوتبالیست‌های جوان‌تر باشند اما وقتی آنها نیز این‌چنین بی‌رحمانه با هم برخورد می‌کنند و به همین سادگی روبه‌روی اولین میکروفن خونسردی‌شان را از دست می‌دهند، چه انتظاری از جوان‌ترها وجود دارد؟ سیدجلال حسینی بعد از مسابقه با سایپا، تاکید داشت که مهره‌های بیشتری از پرسپولیس باید در درگیری شرکت می‌کردند. سیدمهدی رحمتی نیز بارها درون دروازه استقلال با هواداران، بازیکنان و حتی مربیان حریف درگیر شده است. این چهره‌ها در سی و چند سالگی، باید معلم نفرات کم‌تجربه تیم خودی باشند اما وقتی معلم نیز راه را اشتباه می‌رود، دیگر نباید آینده درخشانی برای دانش‌آموزها متصور باشیم. 

نقش پررنگ «پسربچه‌ها» در درگیری میان دو باشگاه، نگران‌کننده به نظر می‌رسد. مدتی قبل آرمین سهرابیان و حمیدرضا طاهرخانی، احتمالا «ناشناخته‌ترین» درگیری لفظی تاریخ سرخابی‌ها را خلق کردند و حالا نیز کم‌سن‌وسال‌ترین فوتبالیست‌ها در ترکیب دو تیم، به شدت سرگرم تاخت و تاز علیه هم هستند. سیدمهدی رحمتی در اولین سال‌های دوران فوتبال، هرگز خودش را وسط دعوای بزرگ‌ترها نینداخت و علیرضا بیرانوند نیز در شروع جوانی، هیچ‌وقت با چنین حاشیه‌هایی دست و پنچه نرم نکرد. حالا اما اللهیار صیادمنش، مهدی قائدی و رضا آذری با جملاتی ناامیدکننده به تیم حریف توهین می‌کنند و مهره‌های جوان پرسپولیس نیز با همین ادبیات سخیف، پاسخ می‌دهند. جالب اینجاست که شاید همه این نفرات روی هم رفته 20 مسابقه نیز برای باشگاه‌های‌شان انجام نداده باشند که این‌چنین مشغول یقه‌گیری اینترنتی هستند. این رفتار هرگز در شان یک فوتبالیست در هر جایگاهی نیست و وقتی بازیکنان فوتبال هم به «بوقچی» تبدیل شوند، دیگر نمی‌توان روی آینده این رشته ورزشی در ایران حساب چندانی باز کرد. 

مشکل بزرگ شاید از شبکه‌های اجتماعی آغاز می‌شود. جایی که بازیکنان را فراتر از حق طبیعی‌شان صاحب «توجه» می‌کند. برای این مهره‌ها همین که در کنار چهره‌های شناخته‌شده قرمز و آبی‌ تمرین می‌کنند، کافی به نظر می‌رسد اما لایک‌ها و کامنت‌های اینستاگرامی این توهم را برای‌شان به وجود آورده که باید در همه دعواها و کری‌ها نقش داشته باشند. آنها البته دیگر الگوی خوبی نیز در فوتبال ایران ندارند اما حداقل بد نیست گاهی به رفتار ستاره‌های جوان باشگاه‌های اروپایی نیز نگاه کنند. به نفراتی که در اوج درخشش، هرگز چنین حرکاتی از خودشان بروز نمی‌دهند و دست به چنین رفتارهایی نمی‌زنند. درست وقتی کیلیان ام‌باپه در 19 سالگی جام جهانی را برای کشورش فتح می‌کند، فوتبالیست‌های بیست و چند ساله ایرانی در چنگال تلفن همراه‌شان اسیر هستند و از آن به عنوان ابزاری برای جنگ بهره می‌برند! هنوز از ماجرای تلخ قتل یک هوادار فوتبال بر سر کری‌های فوتبالی زمان زیادی سپری نشده است اما سرخابی‌ها به جای تلاش برای آرام کردن فضا میان هوادارها، با مصاحبه‌های‌شان هیزم بیشتری برای این آتش مهیا می‌کنند. چه کسی مسئول تهییج‌ شدن هوادارها با تماشای چنین مصاحبه‌هایی است؟ چه کسی می‌تواند زندگی یک تماشاگر را که وسط یکی از همین دعواها به قتل رسیده به او برگرداند؟ چه کسی می‌تواند یک خانواده متلاشی‌ شده به خاطر فوتبال را احیا کند؟ بسیاری از همین بازیکن‌ها، در اردوی تیم‌های ملی امید و بزرگسالان همبازی هستند و چنین جوی، می‌تواند به فوتبال ملی نیز لطمه بزند. هیچ‌کس انتظار ندارد سرخابی‌ها با هم شام بخورند، هیچ‌کس انتظار ندارد آنها مدام روبه‌روی هم بنشینند و به هم لبخند بزنند، با این وجود اما نباید انتظار داشت آنها چاقو را روی گلوی هم فشار بدهند. این دشمنی، وقتی از کادرهای معقول همیشگی بیرون می‌زند دیگر بیشتر از یک رقابت فوتبالی، به مسابقه بلاهت تبدیل می‌شود.