درباره سجاد غریبی حرف‌های زیادی گفته شده است. دیگر همه می‌‌دانند که او اصلا یک مبارز نیست، اندام خاصی ندارد و آن عضله‌های بزرگ و عجیب را با فتوشاپ ساخته است و با علم به این دروغ بزرگ و برای کسب درآمد به دنیای شاخ‌های مجازی قدم گذاشته است. مرور دوباره این حرف‌ها دیگر لطفی ندارد اما بد نیست برای یک بار هم که شده، به زاویه دیگری از این ماجرا هم نگاه کنیم. به این که پدیده‌هایی مثل غریبی، چطور مطرح می‌شوند، اوج می‌گیرند و فرصت عرض اندام پیدا می‌کنند؟ خیلی از دنبال‌کنندگان صفحه او، هوادارانش نیستند. اصلا کسی که در تمام عمرش یک مبارزه حرفه‌ای هم نداشته، چطور می‌تواند هوادار پیدا کند؟ کسانی که غریبی را دنبال می‌کنند، به دنبال این هستند که با کمی کنجکاوی، از شرایط او سر دربیاورند و حتی کمی سرگرم شوند اما اگر این کنجکاوی فقط کمی کنترل می‌شد، شاید چنین پدیده‌ای اصلا شکل نمی‌گرفت. غریبی، تنها مقصر وضعیت موجود نیست. او نهایتا یک متقلب و یک هالک پفکی است اما یک میلیون نفر این فرصت را برایش فراهم آورده‌اند که خیلی بیشتر از استحقاق واقعی‌اش دیده شود و حتی مورد توجه خارجی‌ها قرار بگیرد. اگر همین حالا همه آدم‌ها قید بودن در صفحه شخصی او را بزنند، اگر بی‌خیال تماشای ویدئوی له کردن پرتقال توسط او شوند، اگر آن صفحه را بدون هیچ پرسشی ترک کنند، کمک بزرگی به خود غریبی کرده‌اند. او در دوراهی ورزش-مضحکه، دومی را انتخاب کرده چون در ایران بیشتر خریدار دارد. چون ساده‌تر و درآمدزاتر است. برای تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفه‌ای، باید سال‌ها تلاش کرد. برای تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفه‌ای، باید روزها و هفته‌ها عرق ریخت و ممارست به خرج داد. برای تبدیل شدن به یک شاخ مجازی اما چند ویدئوی دستکاری شده و چند عکس فتوشاپی کفایت می‌کند. یعنی شما می‌توانید زیر کولر بنشینید، عکس‌تان را دستکاری کنید و بیشتر از یک ورزشکار حرفه‌ای که زیر آفتاب سوزناک تابستان عرق می‌ریزد توجه به دست بیاورید. این رویه از یک جایی به بعد باید اصلاح شود. تا وقتی در ایران این همه رزمی‌کار درجه یک و حرفه‌ای حضور دارند، تا وقتی در ایران این همه قهرمان پرورش اندام با بهترین عضلات ممکن هست، تا وقتی در ایران این همه ورزشکار حرفه‌ای و خوش‌اخلاق و قهرمان هست، چرا باید افرادی را دنبال کنیم که هیچ هنری به جز پول درآوردن از بی‌هنری ندارند؟ بهتر نیست که به این ماجرا به چشم تلنگری به خودمان نگاه کنیم؟ نه تحسین‌های پرشمار از غریبی در گذشته و نه توهین‌های مداوم به او در شرایط فعلی، اوضاع را برای سجاد تغییر نمی‌دهند. او می‌خواهد دیده شود و برایش حتی بدنامی از گمنامی مفیدتر است. بهترین کار اما این خواهد بود که قید دنبال کردن چنین افرادی را بزنیم. این‌طور شاید خود آنها هم به زندگی واقعی برگردند و از این وضعیت اسفبار رها شوند. شاید آنها با این رویه، واقعا به ورزش تکیه کنند و مثل یک مبارز واقعی به درون رینگ بروند.