آریا رهنورد

پرسپولیس و تیم ملی. این نام‌ها به کارنامه فوتبال کریم باقری گره خورده‌اند. او در دوران بازی می‌توانست عضو مشترک هر دو تیم باشد اما در دوران مربیگری، ماجرا کمی فرق می‌کند. کریم باید در روزهای آینده از بین ماندن در پرسپولیس و یا ملحق شدن به تیم ملی یک گزینه را برای خودش در نظر بگیرد. هم یحیی و هم دراگان اسکوچیچ، خواهان اضافه شدن این چهره به کادر فنی‌شان هستند و خود باقری، تصمیم نهایی را در این خصوص خواهد گرفت. در مورد کریم اما یک سوال بزرگ هم وجود دارد. آیا او واقعا به اندازه محبوبیتش بین مربی‌ها، یک وزنه اثرگذار روی نیمکت محسوب می‌شود؟

حضور همزمان کریم باقری روی نیمکت پرسپولیس و تیم ملی، حالا دیگر کاملا منتفی شده است. این ایده به زمانی تعلق داشت که ویروس کرونا، هنوز در کشور شیوع پیدا نکرده بود و دیدارهای تیم ملی، قرار بود به موازات مسابقه‌های لیگ برگزار شوند. حالا اما همه چیز عوض شده و رقابت‌های حساس و تعیین‌کننده تیم ملی، پس از پایان رقابت‌های لیگ برتر شکل خواهند گرفت. در نتیجه کریم باقری در هر شرایطی تا پایان این فصل از لیگ برتر همراه پرسپولیس است و پس از آن باید تصمیم کلیدی دوران مربیگری‌اش را بگیرد. طبیعتا انتقال از نیمکت یک تیم باشگاهی به یک تیم ملی، نوعی پیشرفت محسوب می‌شود اما برای کریم باقری این انتقال به معنای کاهش چشمگیر دستمزد خواهد بود. چراکه رقم دستمزد او در تیم ملی، چیزی در حدود یک‌چهارم حقوقی است که از باشگاه پرسپولیس می‌گیرد. علاوه بر این، نباید این احتمال را هم نادیده گرفت که ممکن است پروژه اسکوچیچ به شکست بینجامد و باقری خیلی زود موقعیت تازه‌اش را از دست بدهد و دیگر فرصت بازگشت به پرسپولیس را نیز نداشته باشد. او برای گرفتن این تصمیم مهم، باید همه جوانب را در نظر بگیرد. به همین خاطر است که کریم در این مورد هیچ عجله‌ای به خرج نمی‌دهد. او در همه این سال‌ها، همواره عضو ثابت نیمکت پرسپولیس بوده است. مربیان زیادی به این باشگاه آمده‌اند و از این باشگاه رفته‌اند اما قانون پایستگی کریم باقری، برقرار بوده و جایگاه او در باشگاه محبوبش دستخوش تغییر نشده است. در فوتبال سراسر حاشیه ایران، حضور همزمان او در پرسپولیس و تیم ملی بیش از حد شائبه‌برانگیز بوده و حالا زمان یک انتخاب کلیدی از راه رسیده است.

واضح است که چرا دراگان اسکوچیچ، تا این اندازه خواهان همکاری با کریم باقری است. کریم هرگز یک چهره «جنجالی» در فوتبال ایران نبوده است. او در بین بازیکنان ایرانی یک چهره مقبول به شمار می‌رود و در عین حال، به عنوان یک مربی جاه‌طلبی و بلندپروازی چندانی ندارد و به «سرمربی» شدن نیز فکر نمی‌کند. همه این موارد در کنار هم، از او یک دستیار ایده‌آل می‌سازند. یک «نفر دوم» که هرگز تمایلی برای «نفر اول» شدن از خودش نشان نداده است. مربیان خارجی، همواره نگران تحرکات دستیاران‌شان در فوتبال ایران هستند. آنها همیشه با این هراس روبه‌رو می‌شوند که جایگاه‌شان را به خاطر فرصت‌طلبی یک دستیار از دست بدهند. به همین خاطر است که اسکوچیچ به شکلی هوشمندانه به سراغ کریم رفته و او را برای تیمش می‌خواهد.

حضور همزمان کریم باقری روی نیمکت پرسپولیس و تیم ملی، حالا دیگر کاملا منتفی شده است. این ایده به زمانی تعلق داشت که ویروس کرونا، هنوز در کشور شیوع پیدا نکرده بود و دیدارهای تیم ملی، قرار بود به موازات مسابقه‌های لیگ برگزار شوند

 او با جذب باقری از یک سو به حرف و حدیث‌ها در مورد «دستیار ایرانی» پایان می‌دهد اما در مقابل، با هیچ تهدیدی از سوی دستیار ایرانی‌اش روبه‌رو نمی‌شود. باقری در این سال‌ها به سادگی هرچه تمام‌تر با حمید درخشان، برانکو ایوانکوویچ، گابریل کالدرون و یحیی گل‌محمدی کار کرده و هرگز قدمی علیه این مربی‌ها برنداشته است. هم یحیی و هم دراگان، درست به همین دلیل خواهان جذب باقری برای نیمکت تیم‌شان هستند. اما این وسط یک سوال مهم را نیز نباید نادیده بگیریم. اینکه کریم باقری، واقعا چقدر به کار تیم ملی می‌آید؟ اینکه او به لحاظ «فنی» چه چیزهایی برای اضافه کردن به تیم ملی دارد؟ آیا در اردوهای تیم ملی، واقعا به حضور یک «بزرگ‌تر» نیاز است که جو را آرام و فضا را تلطیف کند؟ آیا این ویژگی بیشتر برای تیم‌های باشگاهی مناسب به نظر نمی‌رسد؟ کریم باقری یک اسم معتبر برای فوتبال ایران به شمار می‌رود اما چقدر می‌توانیم در دوران پس از اسکو، به عنوان گزینه بعدی هدایت تیم ملی روی این چهره حساب باز کنیم؟

اگر کمی واقع‌گرا باشیم، می‌پذیریم که تصمیم کریم در این دو راهی بیشتر از دیگران برای «خودش» سرنوشت‌‌ساز است. اگر هدف قرار دادن یک دستیار ایرانی در کنار سرمربی خارجی تیم ملی، کمک به شکوفا شدن استعداد او برای «سرمربی» شدن در آینده باشد، سرمایه‌گذاری روی باقری تصمیم درستی نخواهد بود اما اگر هدف از این کار تنها آرام کردن فضای اردوهای تیم ملی است، باقری انتخاب خوبی برای فوتبال ایران محسوب می‌شود. به نظر می‌رسد نیمکت تیم ملی، به گزینه‌های جاه‌طلب‌تری نیاز دارد. چهره‌هایی که آماده باشند تا در آینده یک مسئولیت بسیار مهم فنی را نیز بپذیرند و همه دوران مربیگری‌شان با «نفر دوم» بودن سپری نشود.