مصوبه کنست درمورد الحاق، با مخالفتهای جهانی و واکنش آمریکا روبهرو شد؛
کرانه باختری، مرز رویارویی واشنگتن و تلآویو؟
رامین پرتو
اخیراً کنست اسرائیل در مرحله مقدماتی، طرح موسوم به «اعمال حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری» را با ۲۵ رأی موافق و ۲۴ رأی مخالف به تصویب رساند که این تصویب به منزله آغاز روند قانونی برای الحاق رسمی این منطقه به اسرائیل تلقی میشود؛ اقدامی که از سوی مقامات اسرائیلی بهعنوان «سناریوی حیاتی» اعلام شده و از سوی فلسطینیان، کشورهای عربی و بسیاری از نهادهای بینالمللی بهعنوان نقض حقوق بینالملل، تجاوز به حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و تهدید واقعی راهحل دو دولتی دیده میشود.
در این راستا ایتمار بنگویر، وزیر امنیت داخلی اسرائیل در واکنش به تصویب این طرح گفت که اکنون زمان اعمال حاکمیت فرا رسیده است. در مقابل، دفتر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل پس از رایگیری اعلام کرد که این رأیگیری «یک تحریک عمدی سیاسی از سوی احزاب مخالف» بوده و هدفش ایجاد شکاف داخلی در زمان سفر معاون رئیسجمهور آمریکا بوده است! از این منظر، تصویب مقدماتی را باید هم بهعنوان گام قانونی و هم مانوری سیاسی در نظر گرفت؛ اقدامی که جناحهای راست افراطی در کابینه نتانیاهو آنرا برای تسریع روند الحاق و تثبیت موقعیت شهرکهای یهودینشین راهبردی میبینند همزمان، فلسطینیان و کشورهای عربی این گام را نه تنها گامی در اشغال بلکه اعلام رسمی جنگ نسلکشی علیه مردم فلسطین نامیدهاند و آنرا بخشی از سیاست استعماری سیستماتیک تلقی کردهاند. در همین حال، واکنشهای تند و هشدارآمیز از سوی ایالاتمتحده و متحدان منطقهای به گوش میرسد و حالا واشنگتن تصریح کرده که الحاق کرانه باختری قابلقبول نیست و میتواند توافق آتشبس در نوار غزه و ثبات منطقهای را به مخاطره اندازد.
تصویب مقدماتی طرح الحاق کرانه باختری در کنست اسرائیل یک گام نهچندان بزرگ قانونی اما از نظر نمادین و سیاسی بزرگ و تاثیرگذار است، اما مخالفت روشن و علنی آمریکا و پیامدهای بالقوه امنیتی نشان میدهد که این مسیر بیهزینه نخواهد بود
دلایل اسرائیل، مخالفت آمریکا
در این میان سوال مهم این است که چرا اسرائیل به دنبال الحاق کرانه باختری است؟ دلیل نخست حفظ و گسترش شهرکهای یهودینشین است؛ چراکه یکی از انگیزههای اصلی، تضمین آینده شهرکها و تثبیت وضعیت دائمی در منطقه بوده و این شهرکها بهویژه در بخشهایی از کرانه باختری که اسرائیل کنترل نظامی آن را برعهده دارد، فرصت اجرای اعمال حاکمیت را فراهم میآورند.
دلیل دوم این است که برخی محافل امنیتی اسرائیلی با استناد به منطقه «دره اردن» و حاشیه کرانه باختری، معتقدند اعمال حاکمیت رسمی امکان دفاعی بهتر، نظارت بر مرزها، و کاهش تهدیدات را فراهم میکند و یک مولفه امنیتی را در پس این ماجرا قرار میدهند.
سومین دلیل هم تغییر معادلات سیاسی داخلی است؛ به گونهای که جناحهای راست افراطی در دولت اسرائیل، از جمله بنگویر و بزالل اسموتریچ، الحاق را نقطه طلایی برای تحقق وعدههای انتخاباتی خود میدانند و با استناد به آرای عمومی، زمینه را برای فشار بر دولت فراهم میکنند و بر پایه نظرسنجیها، درصد قابلتوجهی از اسرائیلیها از اعمال حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری حمایت کردهاند.
دلیل چهارم هم این است که با توجه به تشدید حمایت بینالمللی از فلسطینیان و احتمال بهرسمیتشناسی دولت فلسطین توسط برخی کشورها، برخی اسرائیلیها الحاق را بهعنوان واکنشی محتاطانه به این تحولات میدانند و به اعتقاد تحلیلگران، نوعی پیشدستی در برابر موازنه جدید منطقهای را برگزیدهاند.
چرا دولت ترامپ
از این طرح ناراضی است؟
نکته مهم این است که واشنگتن بهصورت آشکار مخالفت خود را با الحاق کرانه باختری اعلام کرده است؛ چراکه در وهله نخست آمریکا الحاق را مانعی عمده برای تحقق راهحل دو دولتی میداند. دوم اینکه واشنگتن صراحتاً معتقد است که الحاق میتواند توافق آتشبس در نوار غزه را تهدید کند و حتی جی.دی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا در این خصوص اعلام کرده که اقدام برای الحاق کرانه باختری، مانوری احمقانه است که واشنگتن را خشمگین کرده و میتوانند ثبات ایجادشده را برهم زند.
الحاق عملی میتواند وضعیت کرانه باختری را از «قلمرو اشغالشده تحت قانون بینالمللی» به «سرزمینی واقعاً ملحقشده» تبدیل کند که حقوق فلسطینیان را بهصورت بنیادین تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند با تقویت انگیزه مقاومت فلسطینی، فضای سیاسی را به سمت تشدید درگیریها سوق دهد
سومی اینکه از سوی دیگر از نظر واشنگتن الحاق ممکن است توافقهای عادیسازی با کشورهای عربی را تحت فشار قرار دهد. همچنین برخی تحلیلها میگویند که الحاق عملاً اشغال نظامی را به تصرف دائم تبدیل میکند و این طبق حقوق بینالملل «غیرقانونی» است. در نتیجه، واکنش واشنگتن را باید بهعنوان ابراز مخالفت با سیاست اسرائیل و استفاده از اهرم فشار برای مدیریت روابط منطقهای و داخلی اسرائیل تلقی کرد.
پیامدها و معادلات آینده
واقعیت این است که ترکیب روند الحاق کرانه باختری با وضعیت بحران غزه و مقاومت جریانهای فلسطینی، معادلات پیچیدهای را شکل میدهد. به عنوان نمونه الحاق عملی میتواند وضعیت کرانه باختری را از «قلمرو اشغالشده تحت قانون بینالمللی» به «سرزمینی واقعاً ملحقشده» تبدیل کند که حقوق فلسطینیان را بهصورت بنیادین تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر، چنین اقدامی میتواند انگیزه مقاومت فلسطینی را تقویت کند و فضای سیاسی را به سمت تشدید درگیریها سوق دهد. گروههای مقاومت مانند حماس، الحاق را تلاش آشکار برای عادیسازی ماهیت شهرکسازی و نقض آشکار قوانین بینالملل خوانده و اسرائیل را مسئول پیامدهای این اقدام دانستهاند.
همچنین اعمال حاکمیت رسمی اسرائیل بر بخشهایی از کرانه باختری ممکن است به گسترش حضور نیروهای اسرائیلی، افزایش تعامل نظامی با شهرکنشینان و تشدید عملیات علیه فلسطینیان منجر شود و تحلیلها حاکی از آن است که در سالهای اخیر حملات شهرکنشینان و عملیات نظامی اسرائیل در کرانه باختری با شدت بیشتری دنبال شدهاند؛ لذا از منظر مقاومت فلسطین، الحاق میتواند بهعنوان محرکی برای بازگشت به تاکتیکهای شدیدتر دیده شود و ممکن است مشروعیت مقاومت در نزد برخی فلسطینیان با تشدید سیاست اشغال و الحاق بالا برود.
مساله دیگر این است که الحاق میتواند به چالشی برای توافقهای عادیسازی و ارتباط اسرائیل با کشورهای عربی تبدیل شود. برای مثال، امارات و سایر متحدان منطقهای الحاق را «خط قرمز» توصیف کردهاند. از منظر حقوق بینالملل، الحاق یک سرزمین اشغالی و در قالب قانون داخلی رژیم متبوع درآوردن، از منظر بسیاری از نهادها غیرقانونی و باطل تلقی شده و این مسأله میتواند منجر به افزایش فشارهای بینالمللی، نمادین یا عملی، علیه اسرائیل شود. از سوی دیگر برای آمریکا، الحاق میتواند هزینههای دیپلماتیک بههمراه داشته باشد؛ همانطور که تحلیلگران گفتهاند، این اقدام میتواند منافع اسرائیل و آمریکا را با هم تضعیف کند.
فرجام سخن
تصویب مقدماتی طرح الحاق کرانه باختری در کنست اسرائیل یک گام نهچندان بزرگ قانونی اما از نظر نمادین و سیاسی بزرگ و تاثیرگذار است. این حرکت، ترکیبی از فشار جناحهای راستافراطی داخلی، منطق امنیتی- تاریخی اسرائیل و فرصتی برای تغییر معادله در منطقه به شمار میآید، اما از سوی دیگر، مخالفت روشن و علنی آمریکا، هشدارهای گسترده کشورهای عربی و پیامدهای بالقوه امنیتی- نظامی، نشان میدهد که این مسیر بیهزینه نخواهد بود.
اگر این طرح به مرحله اجرایی برسد، فلسطینیها با چالش جدیتری در توانایی تعیین سرنوشت خود روبهرو خواهند شد، مقاومت ممکن است تشدید شود، و ثبات شکننده غزه و کرانه باختری بیشاز پیش آسیبپذیر گردد. برای اسرائیل نیز تبعاتی چون افزایش تنش با آمریکا، کاهش احتمال عادیسازی با کشورهای عربی و مواجهه با مقاومت فعالتر در منطقه متصور است.
از سوی دیگری، آمریکا با قاطعیت نشان داده که الحاق را قابلقبول نمیداند و آماده استفاده از اهرم فشار در رابطه با اسرائیل است و این تحول میتواند بازتعریفی از رابطه دیرپای واشنگتن- تلآویو باشد؛ رابطهای که تاکنون عمدتاً یکطرفه به نفع اسرائیل توصیف میشد!
دیدگاه تان را بنویسید