رامین پرتو

تنش میان ایالات متحده و ونزوئلا در دولت دوم دونالد ترامپ وارد مرحله‌ای کم‌سابقه و به‌شدت خطرناک شده است؛ مرحله‌ای که دیگر صرفاً به تحریم‌های اقتصادی یا فشارهای دیپلماتیک محدود نمی‌شود و نشانه‌های آشکار نظامی‌سازی بحران را در خود دارد. تصمیم رئیس‌جمهور آمریکا برای تروریستی اعلام کردن دولت نیکلاس مادورو و صدور دستور «محاصره کامل و تمام‌عیار» تانکرهای نفتی تحریم‌شده ونزوئلا در دریای کارائیب، سطح تقابل را به مرز یک اقدام جنگی آشکار نزدیک کرده است؛ اقدامی که نه‌تنها واکنش تند کاراکاس و متحدان منطقه‌ای آن را در پی داشته، بلکه بازار جهانی نفت، امنیت کشتیرانی و توازن قوا در نیم‌کره غربی را نیز تحت تأثیر قرار داده است.

ترامپ با ادبیاتی بی‌سابقه، ونزوئلا را متهم به «سرقت دارایی‌های آمریکا»، «تروریسم»، «قاچاق مواد مخدر» و «قاچاق انسان» کرده و مدعی شده است که بزرگ‌ترین ناوگان دریایی تاریخ آمریکای جنوبی برای محاصره این کشور مستقر شده است. هم‌زمان، انتقال ده‌ها شناور جنگی، هزاران نیروی نظامی، توقیف نفتکش‌ها، هشدارهای پیاپی اداره هوانوردی فدرال آمریکا و گزارش‌ها درباره برخوردهای خطرناک هواپیماهای نظامی و غیرنظامی در آسمان کارائیب، همگی از ورود بحران به فاز امنیتی و نظامی حکایت دارد.

در سوی مقابل، ونزوئلا این اقدامات را «دزدی دریایی»، «نقض آشکار قوانین بین‌المللی» و «تلاش برای غارت منابع طبیعی» توصیف کرد و اعلام کرده است که با تکیه بر منشور سازمان ملل، از حاکمیت و آزادی کشتیرانی خود دفاع خواهد کرد. واکنش‌های تند کوبا، نگرانی برخی کشورهای منطقه و حتی انتقاد شماری از قانون‌گذاران آمریکایی که این محاصره را «اقدام جنگی بدون مجوز کنگره» دانسته‌اند، نشان می‌دهد که بحران کنونی تنها یک مناقشه دوجانبه نیست، بلکه می‌تواند پیامدهای گسترده منطقه‌ای و جهانی به همراه داشته باشد.

اهداف سیاسی، اقتصادی و امنیتی ترامپ

تروریستی اعلام کردن دولت ونزوئلا و محاصره نفتی این کشور را باید در چارچوب یک راهبرد چندلایه سیاسی، اقتصادی و امنیتی تحلیل کرد. در سطح سیاسی، ترامپ به‌دنبال احیای کامل سیاست «فشار حداکثری» است؛ سیاستی که در دوره نخست ریاست‌جمهوری او نیز علیه ونزوئلا، ایران و برخی دیگر از بازیگران مستقل دنبال شد، اما این‌بار با شدت و صراحت بیشتری بازگشته است. ترامپ با این رویکرد، هم پایگاه داخلی خود را با نمایش اقتدار و مقابله با «دشمنان خارجی» تقویت می‌کند و هم پیام روشنی به سایر دولت‌های مخالف سیاست‌های واشنگتن می‌فرستد.

از منظر حقوق بین‌الملل، بسیاری از کارشناسان محاصره دریایی را ذاتاً یک «اقدام جنگی» می‌دانند؛ به‌ویژه اگر بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل و خارج از چارچوب دفاع مشروع انجام شود، اما اظهارات نمایندگان کنگره آمریکا نیز نشان می‌دهد که حتی در داخل ایالات متحده، اجماعی کامل بر سر مشروعیت این اقدام وجود ندارد

در بعد اقتصادی، نفت در کانون راهبرد آمریکا قرار دارد. ونزوئلا با داشتن بزرگ‌ترین ذخایر اثبات‌شده نفت جهان، همواره یک هدف جذاب و در عین حال یک چالش ژئوپلیتیکی برای ایالات متحده بوده است. کاهش صادرات نفت ونزوئلا، اعمال تخفیف‌های سنگین توسط شرکت دولتی PDVSA و اختلال در قراردادهای فروش، همگی به تضعیف شدید اقتصاد این کشور منجر می‌شود و می‌تواند نارضایتی داخلی را افزایش دهد. از نگاه واشنگتن، خفه کردن اقتصاد نفتی ونزوئلا ابزاری برای فرسایش پایه‌های قدرت دولت مادورو و شبکه بولیواری حامی او است.

در سطح امنیتی، دولت ترامپ تلاش می‌کند اقدامات خود را در قالب «جنگ با مواد مخدر» و «مقابله با تروریسم» مشروعیت‌بخشی کند. استقرار رادار پیشرفته G/ATOR در ترینیداد و توباگو، افزایش پروازهای نظامی، توقیف قایق‌ها و نفتکش‌ها و حتی تروریستی اعلام کردن گروه‌های تبهکار در کلمبیا، همگی اجزای یک پازل بزرگ‌تر هستند که درون‌مایه آن چیزی نیست جز نظامی‌سازی تدریجی کارائیب و ایجاد یک کمربند فشار امنیتی پیرامون ونزوئلا! منتقدان اما تأکید دارند که ابزارها و تجهیزات مستقرشده، بیش از آنکه برای مقابله با قاچاق مواد مخدر طراحی شده باشند، ماهیتی کاملاً نظامی و ضدتهدیدات هوایی دارند.

تبعات بحران بر بازار جهانی نفت

نکته مهم از منظر اقتصادِ سیاسی این است که بازار جهانی نفت به‌سرعت به تحولات کارائیب واکنش نشان داده است. افزایش بیش از یک درصدی قیمت نفت خام آمریکا پس از اعلام محاصره کامل تانکرهای ونزوئلا، نشان‌دهنده حساسیت بازار به هرگونه اختلال احتمالی در عرضه است؛ آن‌هم در شرایطی که قیمت‌ها پیش‌تر تحت تأثیر چشم‌انداز کاهش تحریم‌های روسیه و مذاکرات صلح اوکراین در سطوح پایینی قرار گرفته بودند.

ونزوئلا اگرچه در سال‌های اخیر به‌دلیل تحریم‌ها سهم محدودی از بازار جهانی نفت داشته، اما حذف یا کاهش بیشتر صادرات آن می‌تواند اثرات روانی و واقعی بر بازار بگذارد. نخست آنکه کاهش عرضه در برخی بازارهای خاص، به‌ویژه در آسیا، می‌تواند رقابت برای منابع جایگزین را تشدید کند. دوم اینکه افزایش ریسک ژئوپلیتیکی در کارائیب، هزینه بیمه کشتیرانی و حمل‌ونقل نفت را بالا می‌برد و مورد سوم اینکه اگر محاصره به کشتی‌های غیرتحریمی یا کشورهای ثالث نیز تسری یابد، می‌تواند به بی‌ثباتی گسترده‌تری در بازار انرژی منجر شود.

ترامپ با تروریستی اعلام کردن دولت مادورو و محاصره نفتی ونزوئلا، مسیر تقابل را به‌طور خطرناکی به سمت نظامی‌سازی سوق داده است؛ مسیری که پیامدهای آن تنها به کاراکاس و واشنگتن محدود نخواهد ماند و بازار جهانی نفت و همچنین امنیت کشتیرانی را به خطر خواهد انداخت

از سوی دیگر، فشار بر PDVSA برای ارائه تخفیف‌های بیشتر و تغییر شرایط قراردادها، نشان می‌دهد که حتی پیش از اجرای کامل محاصره، اثرات اقتصادی آن آغاز شده است؛ به صورتی که معامله‌گران و فعالان بازار نفت با احتیاط تحولات را دنبال می‌کنند، چراکه هرگونه درگیری نظامی یا تشدید تحریم‌ها می‌تواند روند قیمت‌ها را به‌سرعت تغییر دهد و حتی شوک‌های مقطعی اما شدید به بازار وارد کند.

آیا احتمال حمله نظامی به ونزوئلا وجود دارد؟

سؤال کلیدی این است که آیا محاصره نفتی و تروریستی اعلام شدن دولت مادورو می‌تواند مقدمه‌ای برای حمله نظامی مستقیم ایالات متحده باشد یا خیر؟ از منظر حقوق بین‌الملل، بسیاری از کارشناسان محاصره دریایی را ذاتاً یک «اقدام جنگی» می‌دانند؛ به‌ویژه اگر بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل و خارج از چارچوب دفاع مشروع انجام شود؛ اما اظهارات نمایندگان کنگره آمریکا نیز نشان می‌دهد که حتی در داخل ایالات متحده، اجماعی کامل بر سر مشروعیت و پیامدهای این اقدام وجود ندارد.

با این حال، حمله نظامی گسترده برای سرنگونی دولت مادورو با موانع جدی روبه‌رو است. نخست، هزینه‌های سیاسی و انسانی چنین اقدامی برای آمریکا بسیار بالا است و تجربه‌های عراق، افغانستان و لیبی همچنان در حافظه افکار عمومی و نخبگان سیاسی آمریکا زنده است. دوم اینکه ونزوئلا اگرچه از نظر نظامی قابل مقایسه با آمریکا نیست، اما از حمایت بخشی از ارتش، ساختارهای شبه‌نظامی بولیواری و متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برخوردار است که می‌توانند هزینه درگیری را افزایش دهند. سوم، واکنش منفی کشورهای آمریکای لاتین به هرگونه مداخله نظامی مستقیم، می‌تواند موقعیت واشنگتن را در منطقه تضعیف کند.

در عین حال، نمی‌توان سناریوهای محدودتر مانند تشدید توقیف نفتکش‌ها، حملات هدفمند، عملیات‌های ویژه یا حمایت غیرمستقیم از مخالفان داخلی را منتفی دانست. چنین اقداماتی می‌تواند بدون ورود رسمی به یک جنگ تمام‌عیار، فشار حداکثری را حفظ کند و دولت مادورو را در وضعیت فرسایشی قرار دهد.

فرجام سخن

بحران کنونی میان ایالات متحده و ونزوئلا، ترکیبی از رقابت ژئوپلیتیکی، منافع انرژی و محاسبات داخلی سیاسی است. دولت دوم ترامپ با تروریستی اعلام کردن دولت مادورو و محاصره نفتی ونزوئلا، مسیر تقابل را به‌طور خطرناکی به سمت نظامی‌سازی سوق داده است؛ مسیری که تبعات آن تنها به کاراکاس و واشنگتن محدود نخواهد ماند و حالا بازار جهانی نفت، امنیت کشتیرانی در کارائیب و ثبات منطقه‌ای، همگی در معرض تأثیرات این تصمیم قرار گرفته‌اند.

اگرچه احتمال حمله نظامی مستقیم در کوتاه‌مدت همچنان با تردیدهای جدی همراه است، اما تداوم محاصره، افزایش حضور نظامی و حوادث ناخواسته (از توقیف نفتکش‌ها گرفته تا برخوردهای هوایی) می‌تواند بحران را از کنترل خارج کند. در چنین شرایطی، دیپلماسی، فشار افکار عمومی و نقش نهادهای بین‌المللی بیش از هر زمان دیگری برای جلوگیری از لغزش به سوی یک درگیری پرهزینه و غیرقابل پیش‌بینی ضروری به نظر می‌رسد.