رامین پرتو

تنش‌ها میان ایالات متحده و ونزوئلا در روز‌های اخیر به اوج خود رسیده است. استقرار جنگنده‌های پیشرفته اف-۳۵ در پورتوریکو، افزایش پروازهای جاسوسی آمریکا بر فراز کارائیب، و حمله مستقیم ناوشکن‌های آمریکایی به قایق‌های ماهیگیری ونزوئلایی، همگی نشان می‌دهند که واشنگتن، در دولت دوم دونالد ترامپ مسیر فشار حداکثری علیه دولت نیکولاس مادورو را تشدید کرده است. در مقابل، کاراکاس نیز با بسیج میلیون‌ها شبه‌نظامی و استقرار گسترده ارتش در مرزها، آماده مقابله با هرگونه سناریوی تهاجمی شده و حالا ورود چین به میدان دیپلماسی و محکومیت رسمی اقدامات ایالات متحده نیز بُعد تازه‌ای به این بحران افزوده و آن را به پرونده‌ای چندبُعدی با تبعات منطقه‌ای و جهانی بدل ساخته است.

چین علاوه بر منافع خود در حوزه  انرژی، با حمایت از مادورو عملاً در برابر سیاست‌های مداخله‌جویانه واشنگتن در آمریکای لاتین موضع‌گیری می‌کند. این رویکرد بخشی از استراتژی بزرگ‌تر پکن برای ایجاد توازن در برابر نفوذ آمریکا در مناطق مختلف جهان به‌شمار می‌رود

در  این راستا ولادیمیر پادرینو لوپز، وزیر دفاع ونزوئلا روز گذشته (دوشنبه) در تازه‌ترین سخنان خود از رشد هشدارآمیز پروازهای شناسایی آمریکا بر فراز دریای کارائیب خبر داد. به گفته او، از ابتدای اوت، میزان این عملیات سه برابر شده و در ماه سپتامبر نیز به شکل روزانه ادامه داشته است. هواپیماهایی نظیر RC-135 برای جمع‌آوری اطلاعات الکترونیکی، KC-135 برای سوخت‌رسانی و E-3 Sentry با سامانه‌های پیشرفته هشدار و کنترل هوایی، بخش مهمی از این مأموریت‌ها را انجام داده‌اند. لوپز هشدار داد که پروازهای بدون هماهنگی و اعلام مسیر می‌تواند به حوادث هوایی خطرناکی منجر شود. او این تحرکات را «کاشتن بذر جنگ» توسط ایالات متحده توصیف کرد و افزود که ملت بولیواری از اهداف واشنگتن آگاه است و آماده پاسخ متقابل خواهد بود. به موازات این تحولات، مادورو دستور داده است که آموزش نیروهای شبه‌نظامی هر هفته برگزار شود؛ چراکه کاراکاس اکنون روی شبکه‌ای متشکل از ۴.۵ میلیون شبه‌نظامی و ده‌ها هزار سرباز ارتش حساب باز کرده تا مانع هرگونه تجاوز احتمالی آمریکا شود!

استقرار ناوهای آمریکایی و   حمله به قایق‌های ونزوئلا

اوج‌گیری تنش‌ها زمانی رخ داد که واشنگتن به بهانه مبارزه با کارتل‌های مواد مخدر، چند ناوشکن شامل «یو اس اس گریولی»، «یو اس اس جیسون دانهام» و «یو اس اس سامپسون» را به سواحل ونزوئلا اعزام کرد. در پی این اقدام، حمله مستقیم ناوشکن آمریکایی به قایق ماهیگیری «کارمن روزا» در آب‌های اقتصادی انحصاری ونزوئلا، خشم کاراکاس را برانگیخت. طبق گزارش‌ها، این ناوشکن مجهز به موشک‌های کروز و تیمی از تفنگداران دریایی بود که به مدت هشت ساعت قایق کوچک ونزوئلایی را اشغال کردند و مانع از فعالیت عادی ماهیگیران شدند و در نهایت دولت ونزوئلا این اقدام را خصمانه، غیرقانونی و ناقض هنجارهای بین‌المللی دانست.

این نخستین حادثه نبود؛ چند روز قبل نیز یک عملیات نظامی آمریکا در کارائیب جنوبی به کشته شدن ۱۱ نفر انجامید و واشنگتن مدعی بود که قربانیان عضو کارتل «ترن د آراگوا» بوده‌اند، اما کاراکاس تأکید کرد که هیچ‌یک از آن‌ها قاچاقچی نبوده‌اند. دولت ترامپ علاوه بر این، پنج فروند جنگنده رادارگریز اف-۳۵ را در پایگاه روزولت رودز در پورتوریکو مستقر کرده است. تصاویر منتشرشده نشان می‌دهد که این پایگاه به سرعت به یکی از مراکز اصلی تحرکات نظامی آمریکا علیه ونزوئلا تبدیل شده است.

ورود چین به میدان

در کنار واکنش تند ونزوئلا، برخی قدرت‌های جهانی نیز به سیاست‌های آمریکا در کارائیب اعتراض کرده‌اند. چین، به عنوان یکی از اصلی‌ترین متحدان اقتصادی و سیاسی ونزوئلا، هشدار داده است که حضور نظامی واشنگتن در این منطقه صلح و امنیت بین‌المللی را تهدید می‌کند. لین جیان، سخنگوی وزارت خارجه چین، اقدامات آمریکا را «ناقض قوانین بین‌المللی و حقوق مشروع کشورها» دانست و تأکید کرد که پکن با هرگونه دخالت خارجی در امور داخلی ونزوئلا مخالف است.

در این میان پشتیبانی چین از ونزوئلا را باید در بستر رقابت ژئوپلیتیک با آمریکا تحلیل کرد؛ چراکه ونزوئلا یکی از تأمین‌کنندگان مهم نفت برای چین محسوب می‌شود و روابط دو کشور طی دهه گذشته به‌ویژه پس از اعمال تحریم‌های غرب علیه کاراکاس، به‌طور چشمگیری گسترش یافته است. علاوه بر منافع انرژی، چین با حمایت از مادورو عملاً در برابر سیاست‌های مداخله‌جویانه واشنگتن در آمریکای لاتین موضع‌گیری می‌کند. این رویکرد بخشی از استراتژی بزرگ‌تر پکن برای ایجاد توازن در برابر نفوذ آمریکا در مناطق مختلف جهان به‌شمار می‌رود.

اینکه چرا حمایت سیاسی و دیپلماتیک چین از ونزوئلا شدت گرفته به چند عامل مربوط می‌شود که نخست، منافع انرژی و اقتصادی است. ونزوئلا بزرگ‌ترین ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد و بخشی از نفت خود را به چین صادر می‌کند و از سوی دیگر سرمایه‌گذاری‌های پکن در حوزه نفت و زیرساخت این کشور طی دو دهه اخیر بسیار گسترده بوده است و بر این اساس هرگونه بی‌ثباتی یا تغییر رژیم در کاراکاس می‌تواند منافع اقتصادی چین را تهدید کند.

دولت ترامپ با تمرکز بر شعار «مبارزه با مواد مخدر» زمینه‌سازی تبلیغاتی برای مداخله نظامی در ونزوئلا را فراهم کرده است؛ با این حال، ورود مستقیم به جنگ می‌تواند هزینه‌های انسانی و مالی سنگینی برای واشنگتن در پی داشته باشد و موجی از مخالفت‌های داخلی و بین‌المللی را برانگیزد

رقابت ژئوپلیتیکی با آمریکا دلیل دیگر است؛ به گونه‌ای که چین تلاش دارد نفوذ آمریکا را در حیاط خلوت سنتی‌اش، یعنی آمریکای لاتین، به چالش بکشد و حمایت از ونزوئلا ابزاری برای نشان دادن مخالفت با یکجانبه‌گرایی واشنگتن است. همچنین سیاست سنتی پکن تأکید بر مخالفت با مداخلات خارجی در امور داخلی کشورها بوده و این اصل در مورد ونزوئلا نیز تکرار می‌شود و چین می‌کوشد مشروعیت بین‌المللی دولت مادورو را تقویت کند. بنابراین پشتیبانی چین از کاراکاس صرفاً اقدامی دیپلماتیک نیست، بلکه بخشی از استراتژی کلان برای مقابله با هژمونی آمریکا در عرصه بین‌المللی محسوب می‌شود.

ترامپ: خواهیم دید چه می‌شود!

با تمام این تفاسیر سؤال اصلی این است که آیا تحولات اخیر می‌تواند به درگیری مستقیم نظامی و حتی براندازی دولت مادورو منجر شود یا خیر؟ برای پاسخ، باید چند نکته را در نظر گرفت. نخست آنکه دولت ترامپ با تمرکز بر شعار «مبارزه با مواد مخدر» زمینه‌سازی تبلیغاتی برای مداخله نظامی در ونزوئلا را فراهم کرده است. با این حال، ورود مستقیم به جنگ می‌تواند هزینه‌های انسانی و مالی سنگینی برای واشنگتن در پی داشته باشد و موجی از مخالفت‌های داخلی و بین‌المللی را برانگیزد. این در حالیست که ترامپ دیروز (دوشنبه) در جمع خبرنگار در مورد هرگونه حمله مستقیم به ونزوئلا اعلام کرد که این کشور آمریکای لاتین در حال سازماندهی باندهای قاچاقچیان و ارسال مواد مخدر به ایالات متحده است و گفت که «به  زودی خواهیم دید چه اتفاقی می‌افتد چون این رفتار کاراکاس قابل قبول نیست».

دومین نکته این است که بسیج میلیونی شبه‌نظامیان و استقرار ارتش در مرزها نشان می‌دهد که کاراکاس برای جنگ فرسایشی آماده شده و تجربه‌های تاریخی در آمریکای لاتین نیز ثابت کرده که حمله خارجی می‌تواند انسجام داخلی را افزایش دهد، نه اینکه آن را تضعیف کند که البته باید نوع و گستره حملات هم در نظر گرفته شود.

نکته سوم سناریوی براندازی نرم خواهد بود؛ به صورتی که احتمال دارد واشنگتن تلاش کند با فشار اقتصادی، عملیات روانی، و حمایت از اپوزیسیون داخلی، زمینه سقوط تدریجی مادورو را فراهم سازد، نه اینکه وارد جنگی پرهزینه با پایانی نامعلوم شود.

با این اوصاف، احتمال وقوع جنگ مستقیم در کوتاه‌مدت پایین است، اما ادامه روند کنونی می‌تواند تنش‌ها را تشدید کرده و خطر درگیری‌های محدود دریایی یا هوایی را افزایش دهد. واشنگتن ممکن است به عملیات‌های نقطه‌ای علیه اهداف خاص ادامه دهد، اما ورود به جنگ تمام‌عیار با ونزوئلا در شرایط کنونی بیش از آنکه دستاوردی برای آمریکا داشته باشد، با ریسک‌های جدی 

همراه است.

در پایان باید به این نکته  اشاره کرد که این کشمکش نه تنها آینده سیاسی ونزوئلا را تحت‌الشعاع قرار داده، بلکه به نقطه‌ای از رقابت ژئوپلیتیک میان آمریکا و چین بدل شده است. هرچند احتمال جنگ تمام‌عیار اندک است، اما تداوم اقدامات تحریک‌آمیز می‌تواند جرقه درگیری‌های محدود را بزند. در نهایت، ونزوئلا به میدان تازه‌ای از رقابت قدرت‌های بزرگ تبدیل شده که گستره این رقابت فراتر از مرزهای آمریکای لاتین خواهد بود.