ترور همرمان مقامات یمن و چهرههای حماس ازسوی تلآویو، حامل چه پیامی است؟
ورود معادله امنیتی خاورمیانه به مرحلهای تازه

رامین پرتو
حملات اخیر اسرائیل به یمن پس از حدود 5 روز همچنان تیتر اول رسانههای منطقهای و فرامنطقهای است و حتی برخی از اندیشکدهها از حیث نظامی و ژئوپلیتیکی در حال بررسی و تحلیل آن هستند. دراین خصوص رسانههای منطقهای اعم از الحدث، العربیه، المیادین و غیره گزارش دادند که جنگندههای اسرائیل پایتخت یمن (صنعا) را هدف موجی از حملات هوایی قرار دادند؛ تا جایی که صدای انفجارهای متوالی در سطح شهر بهوضوح شنیده شد و شمار حملات به بیش از ده مرتبه رسید. این حملات، با شدتی کمسابقه همراه بود و رعب و وحشت زیادی در میان شهروندان پایتخت ایجاد کرد.
در این راستا رسانههای اسرائیل هم اعلام کردند هدف اصلی این عملیات، محل استقرار فرماندهی عالی نظامی جنبش انصارالله و شماری از مقامات عالیرتبه دولت تغییر و سازندگی یمن بوده است. کانال ۱۴ تلویزیون اسرائیل با اشاره به این حملات اعلام کرد که یوآو گالانت، وزیر جنگ و ایال زامیر، رئیس ستاد کل ارتش اسرایل در اتاق عملیات علیه یمن حاضر بوده و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، از طریق یک خط تماس ویژه بر روند حملات نظارت
کرده است.
بر اساس اعلام برخی از منابع اسرائیلی، این عملیات با طرحریزی یک هفتهای و در چارچوب «ضربه استراتژیک به یمن» انجام شده و در پی این حملات، پایتخت یمن شاهد سلسله انفجارهای شدید بود که بسیاری از ساختمانها، از جمله مراکز دولتی و مسکونی، به لرزه درآمده یا مورد هدف قرار گرفتند.
کدام مقامات یمنی ترور شدند؟
ساعات اولیه هیچ خبری از تایید ترور مقامات یمنی طی حمله اسرائیل به صنعا منتشر نشد اما آرام آرام منابع رسانهای وابسته به انصارالله اعلام کردند که شماری از اعضای کابینه دولت تغییر و سازندگی یمن در این حملات ترور شدهاند که نام «احمد غالب الرهوی» نخستوزیر یمن در صدر این فهرست قرار داشت. همچنین چندین وزیر کلیدی از جمله سمیر محمد أحمد باجعاله وزیر امور اجتماعی، رضوان علی علی الرباعی وزیر کشاورزی، معین هاشم أحمد المحاقری وزیر اقتصاد، مجاهد أحمد عبدالله علی وزیر دادگستری، هاشم شرفالدین وزیر اطلاعرسانی، حسن الصعدی وزیر آموزش و پرورش، جمال أحمد علی عامر وزیر خارجه و عبدالمجید المرتضی معاون وزیر کشور نیز در حملات هدفمند اسرائیل به یمن جان باختند که نشان از برنامهریزی جدی و عمیق اسرائیل در این حملات دارد.
با توجه به واکنشهای انصارالله، هشدارهای سازمان ملل و نگرانیهای تلآویو، میتوان گفت معادله امنیتی - سیاسی خاورمیانه وارد مرحلهای تازه شده و احتمال دارد هیچ نقطهای از منطقه از دایره تهدیدات مصون نماند
در این میان، مهدی المشاط، رئیس شورای عالی سیاسی انصارالله فوراً «محمد احمد مفتاح» را بهعنوان سرپرست نخستوزیری منصوب کرد. کمی بعد هم سید عبدالملک بدرالدین الحوثی، رهبر انصارالله نیز صراحتاً از ادامه تقابل نظامی با اسرائیل سخن گفت که نشان میدهد دامنه درگیریها گسترش پیدا خواهد کرد و حتی اعلام شده که کابینه اسرائیل جلسات خود را به همین دلیل در پناهگاه زیرزمینی برگزار کرده است.
این در حالیست که ابعاد حمله اسرائیل به یمن تنها به عرصه داخلی صنعاء محدود نشد؛ چراکه هانس گروندبرگ، نماینده ویژه سازمان ملل در یمن، با ابراز نگرانی عمیق از حملات اخیر، تأکید کرد که یمن نمیتواند به میدان یک درگیری ژئوپلیتیکی گستردهتر تبدیل شود و در نهایت خواستار توقف فوری حملات و بازگشت همه طرفها به مسیر دیپلماسی شد. گروندبرگ علاوه بر این، بازداشت دستکم ۱۱ کارمند سازمان ملل توسط دولت تغییر و سازندگی یمن پس از این حملات را محکوم و خواستار آزادی فوری آنها شد.
پیوند بحران یمن با جنگ غزه
اتفاق مهم دیگر این بود که همزمان با تحولات یمن، ارتش اسرائیل اعلام کرد که یکی از اعضای کلیدی جنبش حماس را در شمال غزه ترور کرده است و چندی بعد رسانههای اسرائیل اعلام کردند هدف این حمله «ابوعبیده»، سخنگوی گردانهای القسام، بوده است. هرچند مقاومت فلسطین این ادعا را بخشی از جنگ روانی اسرائیل قلمداد کرد اما اینکه یکباره چهره ابوعبیده بدون هرگونه پوشش صورت منتشر میشود، گویای آن است که وی ترور شده است! در این مسیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل پس از حمله به صنعا اعلام کرد که این صرفاً آغاز راه است». چنین مواضعی نشان میدهد تلآویو تلاش دارد حملات در یمن را بهعنوان بخشی از استراتژی منطقهای خود معرفی کند که بدون شک ماهیت آن دامنهدار خواهد بود.
حملات اخیر به یمن نشان میدهد اسرائیل در پی تغییر معادلات منطقهای و کشاندن جنگ از محدوده فلسطین به کشورهای دیگر است و اگرچه تلآویو این حمله را «اقدامی پیشدستانه علیه تهدیدات انصارالله» توصیف کرده، اما در واقع دامنه آن میتواند فراتر از یمن را در بر بگیرد
گسترش دایره جنگ در خاورمیانه
واقعیت این است که حملات اخیر به یمن نشان میدهد اسرائیل در پی تغییر معادلات منطقهای و کشاندن جنگ از محدوده فلسطین به کشورهای دیگر است. اگرچه تلآویو این حمله را «اقدامی پیشدستانه علیه تهدیدات انصارالله» توصیف کرده، اما در واقع پیام آن میتواند این باشد که اسرائیل آماده است مرزهای جغرافیایی جنگ را به هر نقطهای از خاورمیانه بکشاند. در این خصوص ایال زامیر، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، در اظهارات خود پس از انجام حملات به یمن اعلام کرده که «هیچ آسیبی به اسرائیل را تحمل نخواهیم کرد و به عملیات در سراسر خاورمیانه ادامه میدهیم. بر این اساس باید گفت که این سخنان، عملاً به معنای اعلام رسمی سیاست «گسترش دایره جنگ» از سوی اسرائیل قلمداد میشود.
واشنگتن در کدام نقطه ایستاده است؟
بدون شک سرایت جنگ به اقصی نقاط منطقه میتواند موجب خلق هزینههای زیادی برای اسرائیل و حامی اصلی آن یعنی ایالات متحده شود اما باید توجه داشت که واشنگتن در قبال تجاوز اخیر اسرائیل به صنعاء، در موضعی مبهم قرار گرفته است. از یکسو آمریکا طی سالهای گذشته با حمایت از ائتلاف سعودی علیه یمن، عملاً درگیر این بحران بوده و مخالفتی اصولی با فشار بر انصارالله ندارد. از سمت دیگر، دولت ترامپ بهخوبی میداند که گسترش دایره جنگ (صرفاً) به یمن میتواند پیامدهای پیشبینینشدهای برای امنیت منطقه و منافع آمریکا در دریای سرخ داشته باشد که بدون شک هدف قرار گرفتن «اقتصاد دریاپایه» یکی از این تبعات محسوب میشود.
به نظر میرسد ایالات متحده با سکوت و عدم محکومیت رسمی حمله اسرائیل، چراغ سبز ضمنی خود را به تلآویو داده است. با این حال به نظر میرسد که نگرانی واشنگتن از یک درگیری چندجبههای که میتواند متحدان عربی آن را نیز وارد بحران کند، بسیار جدی است. آمریکا از یکسو نیازمند حمایت از اسرائیل در برابر جریانهای منطقهای است و از سوی دیگر مایل نیست دریای سرخ و مسیرهای انرژی جهان به کانون بحران تازهای بدل شود.
بنابراین، سیاست واشنگتن احتمالاً بر پایه «مدیریت بحران» خواهد بود؛ به این معنا که در ظاهر از اسرائیل حمایت میکند اما در پشت پرده تلاش خواهد کرد دامنه درگیریها کنترل شود. این سیاست البته در عمل با چالشهای بزرگی روبهرو است؛ چراکه اسرائیل با اقدامات اخیر خود نشان داده که بهدنبال تغییر زمین بازی و تحمیل شرایط تازه بر منطقه است.
با تمام این تفاسیر و با عنایت به واکنشهای انصارالله، هشدارهای سازمان ملل و نگرانیهای تلآویو، میتوان گفت معادله امنیتی خاورمیانه وارد مرحلهای تازه شده و احتمال دارد هیچ نقطهای از منطقه از دایره تهدیدات مصون نماند. آمریکا نیز ناگزیر است میان حمایت از اسرائیل و جلوگیری از شعلهور شدن یک جنگ منطقهای، توازن برقرار کند اما باید دید در میدان عمل ایجاد چنین توازنی خروجی موردنظر ایالات متحده را خواهد داشت یا خیر؟!
دیدگاه تان را بنویسید