فرشاد گلزاری

 امروز بیستمین سالگرد واقعه‌ای است که بنابر سخنان بسیاری از تئوریسین‌های غربی و شرقی، تاریخ معاصر آمریکا و سپس تحولات جهان را به دو قسمت تقسیم کرد. بخش اعظمی از اساتید دانشگاه‌ها و همچنین سیاسیونی که 11 سپتامبر 2001 میلادی را به یاد دارند و نظاره‌گر برخورد دو هواپیمای مسافربری به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک بودند، عملاً معتقدند که قبل از ان واقعه که جهان را مبهوت و متحیر کرده بود، ایالات متحده اساساً در یک بحران ارگانیکِ سیاسی اسیر شده بود و نیازمندِ یک هیجان مهندسی شده برای فضای تحولات جهان معاصر بود.

به همین دلیل آنها معتقدند آمریکای قبل  از 11 سپتامبر با آمریکای پس از آن به هیچ وجه با یکدیگر قابل مقایسه نیست. بخش دیگری از تحلیلگران و حتی کسانی که در دولت وقت به رهبری بوشِ پسر حضور داشتند هم نمی‌دانستند که چه اتفاقی رخ داده است. آنها فقط می‌دانستند که شخص در آنسوی دنیا به نام «اسامه بن‌لادن» تشکیلاتی را رهبری می‌کند که در نهایت او را عامل این حمله دانستند. برخی‌ها معتقدند که این حملات به نوعی از پیش طراحی شده بود و اساساً تمام این روند را یک سناریوی آمریکایی با مشارکت عربستان سعودی قلمداد می‌کنند. آنها معتقدند که عملاً این پرونده را باید با تئوری توطئه مورد تحلیل قرار داد؛ چراکه ایالات متحده بعد از این پرونده و فرو ریختن دو برجی که هیمنه اقتصادی آمریکا را به تَلی از خاک و خاکستر تبدیل کرد، دو جنگ بزرگ را کلید زد که در تاریخ  این کشور نظیر ندارد.

پلیس فدرال آمریکا چهارشنبه گذشته جایزه دستگیری سراج‌الدین حقانی، وزیر کشور فعلی افغانستان و رهبر شبکه حقانی را به ۱۰ میلیون دلار افزایش داده است و این در حالیست که وزارت دفاع آمریکا معتقد است این شبکه هنوز به صورت مستقیم با القاعده ارتباط دارد

نخست لشگرکشی به افغانستان در 7 اکتبر 2001 میلادی بود که تا همین چند روز پیش هم ادامه داشت و دوم حمله به عراق که از 20 مارس 2003 میلادی شروع شد و هنوز هم سربازان واشنگتن در خاک این کشورر حضور دارند. اینکه تا چه حد باید به این سناریو تکیه کنیم که آمریکایی‌ها خودشان پرونده حمله به برج‌های دوقلو و سپس یورش به کابل و بغداد به عنوان منشأ این تراژدی را طراحی و اجرایی کرده‌اند، موضوعی است مه به دون شک هنوز هم برای قضاوت در مورد آن زود است؛ چراکه تایید این مساله نیازمند اسناد بالادستی است.

در این میان اما عناصر و مولفه‌هایی وجود دارند که به نوعی نشان می‌دهند ایالات متحده حداقل در افغانستان یک سناریوی به شدت مهندسی شده را پس از ورود به این کشور و با گذشت یک دهه از آن روزها، طراحی و اجرا کرد. دلیل اینکه چنین مساله‌ای را مطرح می‌کنیم هم این است که حالا ما افغانستانی را داریم که پایتختش در دست جریانی است که همین حالا حدود 12 نفر از اعضای کابینه‌اش تحت تعقیب بین‌المللی قرار دارند و این به معنای یک راهبرد مشخص در افغانستان به حساب می‌آید. شکی وجود ندارد که حالا و با گذشت 20 سال از 11 سپتامبر 2001، ما شاهد یکسری از تغییراتی هستیم که شاید برای بسیاری از مخاطبان چندان  اهمیتی نداشته باشد، اما واقیت این است که ما در مورد تحولاتی سخن می‌گوییم که در همسایگی کشورمان در حال رخ دادن است.

بازگشت القاعده: شایعه یا واقعیت؟

آنچه در این میان و به خصوص در بیستمین سالگرد 11 سپتامبر باید مورد نظر قرار بگیرد تایید و تکذیب یک خبر مهم بود. روز پنجشنبه بسیاری از منابع خبری منطقه‌ای و خصوصاً رسانه‌های روسیه اعلام کردند که دولت جدید طالبان قرار است امروز (شنبه) مصادف با 11 سپتامبر در کابل تحلیف شود. خبر مذکور به حدی مهم بود که تمام رسانه‌های دنیا آنرا خابره کردند ولی همانند همیشه، اما و اگرهای زیادی با آن همراه بود و حتی شایعه شده بود که طالبان از بسیاری از کشورهای منطقه‌ که نقش مهمی در تحولات افغانستان دارند، برای شرکت در این مراسم دعوت کرده بود ولی نهایتاً بعدازظهر گذشته (جمعه) اینام‌الله سمنگانی، یکی از اعضای ارشد کمیسیون فرهنگی طالبان در صفحه توییتری خود اعلام کرد که این مراسم تحلیف لغو شده است. حال سوال این است که چرا این مراسم لغو شد؟ در نمای اول باید توجه داشت که علاوه بر روسیه، کشورهایی مانند ایران، قطر، چین و پاکستان در این مراسم تحلیف دعوت شده بودند ولی مساله اینجا بود که در نهایت احتمالاً چین و پاکستان در این مراسم شرکت می‌کردند؛ چراکه مسکو و تهران اساساً این روند و کابینه جدید را قبول ندارند.

اگر مراسم تحلیف کابینه طالبان انجام می‌شد، بدون شک آنها با عدم مشروعیت منطقه‌ای مواجه می‌شدند که این موضوع به شدت برای آینده آنها یک مولفه منفی به حساب می‌آمد و می‌توانست بر روند شناسایی این جریان توسط کشورهای فرامنطقه‌ای تاثیر منفی بگذارد

لذا اگر این مراسم انجام می‌شد، بدون شک طالبان و کابینه جدید آن با عدم مشروعیت منطقه‌ای مواجه می‌شدند که این موضوع به شدت برای آینده آنها یک مولفه منفی به حساب می‌آمد و می‌توانست بر روند شناسایی این جریان توسط کشورهای فرامنطقه‌ای تاثیر منفی بگذارد. اما موضوع دیگری که به نظر می‌رسد باعث شد تا این مراسم در 11 سپتامبر 2021 برگزار نشود، هشدارهای پنتاگون و جامعه اطلاعاتی آمریکا در مورد بازگشت القاعده به افغانستان بود. روز پنجشنبه لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد گروه تروریستی القاعده که ۲۰ سال پیش از افغانستان به عنوان پایگاهی برای حمله به آمریکا استفاده کرده بود به دنبال آن است تا پس از خروج آمریکا از افغانستان و روی کار آمدن طالبان، به این کشور بازگردد.

در روز گذشته (جمعه) هم وزیر دفاع آمریکا برای بار دوم اعلام کرد که خطر بازگشت القاعده به افغانستان وجود دارد. اینکه چرا تنها دو روز مانده به 11 سپتامبر آمریکایی‌ها اینگونه سخن می‌گویند به نوعی تا حدودی می‌تواند به ادعای طالبان برای برگزاری مراسم تحلیف مربوط باشد اما واقعیت این نیست. اصل مطلب این است که پلیس فدرال آمریکا چهارشنبه گذشته جایزه دستگیری سراج‌الدین حقانی، وزیر کشور فعلی افغانستان و رهبر شبکه حقانی را به ۱۰ میلیون دلار افزایش داده است و این در حالیست که وزارت دفاع آمریکا هم معتقد است این شبکه هنوز به صورت مستقیم با القاعده در ارتباط است. اوضاع زمانی خطرناک شد که پنجشنبه طالبان اعلام کرد شبکه حقانی از سال 1995 با طالبان ر بیعت است و این جریان را از خانواده خود می‌دانند.

از سوی دیگر کابینه جدید کابل به حدی از منظر امنیتی و وجاهت بین‌المللی با مشکل‌های متعدد روبرو است که روز گذشته (جمعه) جو بایدن برای یکسال دیگر وضعیت اضطرار ملی که ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۱ و در پی حملات ۱۱ سپتامبر آن سال وضع شد را تمدید کرد. بر همین اساس داده‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد افغانستان احتمالاً به زودی میزبان یاران «اسامه بن‌لادن» خواهد شد که می‌تواند بحران جدیدی را رقم بزند.