فرشاد گلزاری

طی ادوار مختلف تاریخ شاهد آن بوده‌ایم که حکومت‌های بسیاری علیه اقلیت‌های متفاوتی با گونه‌های فرهنگی، دینی، زبانی و باوری دست به انجام یکسری از اقداماتی زده‌اند که از منظر انسانی و حقوقی «شنیع» و «ضایع کننده حق» قلمداد شده است. به عنوان مثال نسل‌کشی ارامنه توسط دولت وقت عثمانی که از سال 1915 تا 1923 میلادی رخ داد، یکی از همین پرونده‌ها به شمار می‌رود.

در آن زمان دولت عثمانی به هر ترتیبی که شد بسیاری از ارامنه را به صورت مستقیم به خاک و خون کشید و بخشی دیگر از آنها به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاد و برخی دیگر را هم مجبور به نقل مکان به نقاط دیگری کرد. پرونده دیگری که تا به امروز به عنوان نمونه‌ای از سرکوب و استبداد و حاکمیت یک نظام توتالیتر از آن نام برده می‌شود، اردوگاه‌های کار اجباری گولاک است. شاید برای شما جالب باشد و برای برخی دیگر تاسف‌‌بار قلمداد شود اما این اردوگاه کار اجباری که توسط دولت اتحاد جماهیر شوروی تاسیس و اداره می‌شد، حاصل بیماری پارانویای (وسواس خیانت) ژوزف استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود.

علاوه بر هلند و آمریکا، پارلمان کانادا هم حدود یک هفته پیش با ۲۶۶ رای موافق و بدون هیچ مخالفتی، طرح چین در خصوص بازداشت گسترده، کار اجباری و عقیم‌سازی اجباری مسلمانان اویغور در منطقه سین‌کیانگ را به عنوان یک نسل‌کشی به رسمیت شناخت

اردوگاهی که براساس اسناد موجود در نواحی دور افتاده اتحاد جماهیر شوروی از قبیل سرزمین سردسیر و یخبندان سیبری و استپ‌های قزاقستان و بیابان‌های ترکمنستان تاسیس شد و از سال ۱۹۲۹ میلادی تا ۱۹۵۳ حدود ۱۴ میلیون نفر از مردم شوروی در آن محکوم به کار اجباری شدند و بعدها جمعیت آن به حدود ۶ الی ۷ میلیون افزایش پیدا کرد. این اعداد و اقام به خوبی نشان می‌دهد که استالین حتی به نزدیک‌ترین دوستانش هم رحم نکرد و مدعی بود که همه در حال توطئه‌چینی علیه او و دستگاه مخوفش هستند. آلمان نازی و در رأس آن آدولف هیتلر هم یکی دیگر از پرونده‌های موجود در باب نسل‌کشی و کار اجباری است.

در لهستان اردوگاه آشویتش نماد همین موضوع است که به دنبال آن مساله هولوکاست به میان می‌آید که تا همین امروز دولت جمهوری فدرال آلمان در حال پرداخت غرامت آن دوران به تل‌آویو است. مدل‌های دیگری از اعمال فشار و ممیز کردن اقلیت‌ها در دنیا و حتی در خاورمیانه هم وجود دارد. در نزدیکی ما (ایران) یعنی در ترکیه، شاهد اعمال فشار چند جانبة سیاسی - امنیتی آنکارا بر کردهای این کشور هستیم و همین مدل را در زمان حافظ اسد در سوریه علیه کردهای سوریه شاهد بودیم. در عراق هم رژیم بعث تا حدودی شیعیان این کشور را زیر فشار قرار داد.

فارغ این مدل‌ها باید توجه داشت که در جهانِ امروز هم شاهد این مدل هستیم. تازه‌ترین نمونه آن داعش بود که از ایزدی‌ها گرفته تا مسیحیان را سر برید یا به کارتل‌های قاچاق انسان به عنوان منبع درآمد فروخت و تقریباً تا به امروز بجز عراق هیچ کشوری (خصوصاً اروپایی‌ها) جرأت نکرده تا علیه این ماشین ترورِ قرن بیست و یکم، کیفرخواست صادر کند! اما از این مسائل که عبور کنیم اخیراً سر و صداهای زیادی در مورد یک پرونده حقوق‌بشری دیگر بلند شده که اینبار جغرافیای آن اروپا، قفقاز یا خاورمیانه نیست؛ بلکه گسترة آنرا ایالت سین‌کیانگ به مرکزیت ارومچی واقع در چین تشکیل می‌دهد. ایالتی که آنرا خودگردان می‌نامند اما بر اساس تصاویر و مستنداتی که از سوی رسانه‌های عمدتاً غربی منتشر شده، هیچ اثری از خودگردان بودن این ناحیه وجود ندارد.

در نمای کلی ما شاهد شهری هستیم که برسر هر خیابان و بلوار آن تعداد زیادی از انواع دوربین‌های چهره‌زنی، ترافیکی و حتی مادون قرمز و بنفش نصب شده است و دلیلش هم این است که دولت کمونیستی چین معتقد است طیف زیادی از مسلمانان اویغور که در این منطقه زندگی می‌کنند، به دنبال اجرای فرامین رادیکال هستند.

نکته اینجاست که قومیت اویغورها که در سین‌کیانگ مشغول زیستن هستند، اصولاً به زبان تُرکی و قفقازی صحبت می‌کنند و این یکی از مسائلی است که دستگاه اطلاعاتی و امنیتی چین را برای رصد هرگونه تهدید احتمالی به زحمت انداخته است. شاید این موضوع یکی از دلایلی باشد که دولت پکن را به سمت اعمال فشار علنی و خشن علیه اویغورها سوق داده باشد اما واقعیت امر این است در کشوری که پایه و اساس تفکراتشان کمونیسم است و حدود یک میلیارد و 300 میلیون نفر جمعیت دارد، وجود یک تفکر دیگر آن هم با ریشه‌های اسلامی، برای دولت چین چندان خوشایند نیست. مضاف بر اینکه مقامات پکن اعلام کرده‌اند که برخی از افراد قومیت‌ اویغور، با شبکه‌های افراط‌گرایی در آسیای مرکزی و قفقاز ارتباط دارند که در اینجا برچسب تهدید امنیت ملی هم به این جماعت چسبانده شد.

قومیت اویغورها که در سین‌کیانگ مشغول زیستن هستند، اصولاً به زبان تُرکی و قفقازی صحبت می‌کنند و این یکی از مسائلی است که دستگاه اطلاعاتی و امنیتی چین را برای رصد هرگونه تهدید احتمالی به زحمت انداخته است

حمله به پکن

بدون‌تردید اعمال فشار بر چین و بسیاری از کشورها از سوی آمریکا و متحدان غربی‌اش یک ابزار برای تامین منافع و داشتن دست برتر در مجادلات بین‌المللی است. بر همین اساس در زمان ترامپ ما شاهد تاخت و تاز ایالات متحده بر چین بودیم.

واشنگتن و متحدانش بارها اعلام کردند که دولت چین برنامه مشخصی علیه اویغورها با محور کوچاندن اجباری، بازداشت‌های فله‌ای، اعزام به اردوگاه کار اجباری، عقیم‌سازی زنان، غربالگری جمعیتی و غیره در دستور کار قرار داده که فیلم‌ها و تصاویر زیادی از این اقدامات به بیرون درز کرده است.

حالا هم گزارش دیگری از سوی رسانه‌های بریتانیا منتشر شده که نشان می‌دهد دولت چین در حال انتقال صدها‌ هزار مسلمان اویغور و سایر اقلیت‌های قومی استان سین‌کیانگ به مشاغلی دور از خانه است تا جمعیت آنها را کاهش دهد و در نهایت سیاست همانند‌سازی اقلیت‌ها را اجرایی کند. به همین دلیل پارلمان هلند اخیراً یک طرح غیر الزام‌آور را تصویب کرد که بر اساس آن، رفتار چین با اویغور‌ها را مصداق نسل‌کشی خوانده است. پارلمان کانادا هم حدود یک هفته پیش با ۲۶۶ رای موافق و بدون هیچ مخالفتی، طرح چین در خصوص بازداشت گسترده، کار اجباری و عقیم‌سازی اجباری مسلمانان اویغور در منطقه سین‌کیانگ را به عنوان یک نسل‌کشی به رسمیت شناخت.

دولت فعلی آمریکا به رهبری جو بایدن هم از بدو ورود به کاخ‌‌ سفید همین خط مشی انتقادی علیه پکن را در دستور کار قرار داده است. میچل باچله، کمیسیونر عالی حقوق بشر سازمان ملل هم اخیراً با ارسال نامه‌ای به شورای حقوق بشر ملل متحد، اقدامات چین علیه اویغورها را بسیار نگران‌کننده ارزیابی کرده است. این در حالیست که هوا چون اینگ، سخنگوی وزارت خارجه چین تمام مسائل مطروحه را بازی با افکار عمومی خوانده است. ادعایی که با تصاویر و داده‌های منتشر شده چندان تطبیق ندارد اما جنگ میان غرب و شرق در خصوص این پرونده به دلیل ابزاری بودن ماهیت آن، به زودی بالا خواهد گرفت.