فرشاد گلزاری

پس از سال‌ها انتظار بالاخره مذاکرات بین‌الافغان در دوحه برگزار شد. مذاکراتی که قرار است به 40 سال کشمکش میان دولت و ملت افغانستان با طالبان پایان دهد، اما واقعیت این است که تمام تحلیلگران و حتی بسیاری از مقامات داخل و خارج از افغانستان معتقدند که وضعیت این مذاکرات را نمی‌توان به این راحتی تحلیل و تفسیر کرد؛ چراکه این اولین دور از مذاکرات است و فارغ از این موضوع باید متوجه بود که طالبان و دولت افغانستان سال‌های سال است که دشمن خونین یکدیگر به حساب می‌آیند و نمی‌توان انتظار داشت که دو طرف در همان روزهای ابتدایی، مشکلاتشان را با هم حل و فصل کنند.

خروج تمام نیروهای آمریکا از افغانستان یک خوش‌بینی مه‌آلود به نظر می‌رسد و از این‌رو وزنه سیاسی فعلاً به نفع طالبان سنگین است و به همین جهت در دور اول مذاکرات طالبان و دولت افغانستان صرفاً به آرامی با هم سخن خواهند گفت

سنگ‌بنای اصلی که امروز ما شاهد آن هستیم طالبان پشت میزهای خود مقابل دولت افغانستان نشسته‌اند، آزادی حدود پنج هزار زندانی طالبان توسط دولت کابل بود که 400 نفر از آنها به حدی عناصر خطرناک برآورد شده بودند که درنهایت اشرف غنی برای تصمیم‌گیری در مورد آزادی آنها، مجبور به تشکیل لویی جرگه مشورتی (مجلس ملی قومی) شد و درنهایت رای به آزادی آنها داده شد. در مقابل طالبان هم متعهد شد نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان را که اسیر گرفته بود، آزاد کند که اخیراً 22 نفر از آنها از بند رهایی پیدا کردند.

رد و بدل شدن زندانی‌ها به نوعی مخابره یک سیگنال قوی از سوی کابل و طالبان به طرف‌های مقابل بود تا به همه بفهمانند که جنگ و درگیری دیگر نتیجه‌بخش نخواهد بود. این مولفه‌ها حالا راه را برای رسیدن به یک توافق صلح باز کرده است، اما باز هم مشخص نیست که چه اتفاقی رخ خواهد داد؛ چراکه در پرونده صلح سراسری افغانستان فقط دولت و طالبان مطرح نیستند، بلکه بازیگر اصلی در این میان ایالات متحده و پاکستان است.

قطر هم به عنوان میانجی نقش بسیار مهمی را در طول این مدت ایفا کرده است و در امتداد این قطار، کشورهای دیگری مانند ترکیه، عربستان سعودی، امارات، روسیه، چین و حتی ایران قرار دارند که هر کدامشان به دنبال منافع خود هستند. آنچه در مورد این رویداد تاریخی و بسیار مهم باید مورد توجه قرار گیرد این است که جامعه ملل به صورت بسیار چشمگیر نسبت به آن واکنش نشان دادند. به عنوان مثال در روز شنبه و در مراسم افتتاحیه مذاکرات بین‌الافغان، وانگ یی، وزیر خارجه چین که از طریق ویدئو کنفرانس صحبت می‌کرد، گفت که چین به عنوان یک دوست واقعی افغانستان حمایت‌کننده، میانجی و تسهیل‌کننده صلح در افغانستان بوده است. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل نیز این نشست را فرصتی بزرگ برای رسیدن به آرزوی مردم افغانستان به صلح دانست و گفت که خود افغان‌ها باید فضا و روند مذکرات را تعیین کنند. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو هم یکی دیگر از کسانی بود که به صورت مجازی در اقتتاحیه این مراسم سخنرانی کرد. او گفت که افغان‌ها و جامعه جهانی صلح می‌خواهند ولی قربانی‌های ما در افغانستان تلف نشده‌اند؛ چراکه پیشرفت‌های به دست آمده 20 سال پیش غیرقابل‌تصور بود.

حامد کرزای، رئیس‌جمهوری پیشین افغانستان هم آغاز مذاکرات بین‌الافغانی را یک فرصت واقعی برای برقراری صلح و پایان جنگ در این کشور خواند. کرزای در صفحه رسمی فیسبوکش نوشت: «در این مرحله بسیار حساس از تاریخ سرزمین عزیز ما، صلح و امنیت اولویت اصلی همه باشندگان کشور است.

صلحی که از برکت آن بتوانیم به مداخلات طولانی‌مدت بیگانگان در کشور خود پایان داده با حفظ ارزش‌های ملی و اسلامی، مقدرات سیاسی و اجتماعی خویش را خود در دست خویش بگیریم». اما مهمترین سخنران این مراسم که هیچکس به سخنانش توجه نکرد عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان بود. او درخصوص مذاکرات بین‌الافغانی اظهار کرد که من از اعلام آغاز مذاکرات بین افغانی مورخ 12 سپتامبر 2020 به گرمی استقبال می‌کنم و سرانجام تلاش‌های مشترک ما روزی را که مردم افغانستان سال‌ها در آرزوی آن بودند به ارمغان آورد! این سخنان عمران‌خان را باید بدون تردید شاه‌کلید مذاکرات بین‌الافغان دانست؛ چراکه این پاکستان است که طالبان را به وجود آورد و طی این سال‌ها در حال هدایت جریان مذکور بوده است و حالا به دنبال چیدن میوه این پرونده است.

سخنان عمران‌خان را باید بدون تردید شاه‌کلید مذاکرات بین‌الافغان دانست؛ چراکه این پاکستان است که طالبان را به وجود آورد و طی این سال‌ها در حال هدایت جریان مذکور بوده و حالا به دنبال چیدن میوه این پرونده است

دولت آینده؛ ترکیبی از طالبان و طیف عبدالله

کاملاً روشن بود که مذاکرات بین‌الافغان باید به یک خروجی مشخص دست پیدا کند که ستون فقرات آن پذیرش آتش‌بس از سوی دولت و طالبان است. اینکه جهاتِ آتش‌بس چیست و چگونه این موضوع تحقق پیدا می‌کند، مساله‌ای است که به نظر می‌رسد با حملات اخیر طالبان و طیف‌های مختلف آن که اتفاقاً با صلح مخالف هستند؛ تاحدودی غیرقابل تصور و تفسیر است؛ چراکه روز جمعه گذشته و دقیقاً چند ساعت قبل از برگزاری مراسم افتتاحیه نشست بین‌الافغان در دوحه، عناصر طالبان با حمله به یک پست ایست و بازرسی نیروهای دولتی افغانستان در ولایت ننگرهار، حدود 16 نفر از نظامیان این کشور را کشتند! انجام این عملیات‌ها همزمان با برگزاری نشست بین‌الافغان در دوحه به این معناست که طالبان همچنان به عنوان یک نیروی تمامیت‌خواه در حال ایفای نقش خود است. به همین دلیل در آینده نزدیک و پس از پایان مذاکرات مذکور، دولتی که قرار است در افغانستان تشکیل شود، با محوریت طالبان خواهد بود ولی قرار بر این است تا سایر طیف‌های سیاسی و قومی هم در تشکیل آن شریک باشند.

در این میان باید توجه داشت که تمایل طالبان به شراکت در قدرت با عبدالله عبدالله است نه اشرف غنی. طالبان عبدالله را یکی از طیف‌های سنتی و جهادی افغانستان می‌داند اما از نظر آنها اشرف غنی و تیمش، اساساً عناصری هستند که از سوی ایالات متحده به کار گرفته شده‌اند. بر این اساس بدون تردید بازنده این نبرد سیاسی، اشرف غنی و تیم او خواهند بود. از منظر دیگر به نظر می‌رسد که تمام این روند در حال مدیریت از سوی پاکستان است. توجه داشته باشید که اگر اسلام‌آباد به آمریکا و طالبان چراغ سبز نشان نمی‌داد، قرارداد دوحه میان طالبان و واشنگتن منعقد نمی‌شد و حتی حالا شاهد برگزاری نشست بین‌الافغان در دوحه نبودیم.

پاکستان به دنبال آن است تا همانند گذشته افغانستان را به عنوان حوزه نفوذ سنتی خود به دنیا معرفی کند و به همین جهت است که می‌گوییم دولت عمران‌خان و به خصوص نظامیان پاکستان در حال صحنه‌آرایی نهایی برای تشکیل دولت در افغانستان با محوریت طالبان هستند. شکی وجود ندارد که بخش تندروی طالبان با صلح و آتش‌بس مخالف است و واقعیت این است که ما یک طالبانِ یکدست را مشاهده نمی‌کنیم.

به همین جهت خروج تمام نیروهای آمریکا از افغانستان یک خوش‌بینی مه‌آلود به نظر می‌رسد و از اینرو وزنه سیاسی فعلاً به نفع طالبان سنگین است. به همین جهت در دور اول مذاکرات، طالبان و دولت افغانستان به آرامی با یکدیگر سخن خواهند گفت و فعلاً شاهد آن هستیم که دو طرف می‌خواهند وزنِ یکدیگر را محاسبه کنند. این دقیقاً همان وزن‌کشی سیاسی است که حالا در دوحه اتفاق افتاده است.