فرشاد گلزاری

 بی‌شک بحران‌هایی که در قرن بیست و یکم شاهد بروز و ظهور آنها بوده‌ایم، کمی بعد موجب حیرت آیندگان خواهد شد و از این جهت باید گفت که قرن حاضر، چندی بعد به خاطره‌ای تبدیل خواهد شد که باور آن برای بسیاری از افراد سخت است. در این میان نکته‌ای که باعث متمایز شدن بحران‌ها از یکدیگر می‌شود و به نوعی اهمیت آنها را از هم تفکیک می‌کند، عمق و گسترة آن است که بالطبع تاثیر و تبعات مخرب آن را هم باید در نظر گرفت. به عنوان مثال از سال 2005 تا 2008 میلادی یک بحران بسیار عمیق و خطرناک در ایالات متحده اتفاق افتاد که «بحران مسکن آمریکا» نام گرفت. دلیل اصلی این بحران، اعطای وام‌های خرید مسکن به شهروندان ایالات متحده بود که توان پرداخت اقساط آن را نداشتند؛ به عبارتی دیگر دولتِ جرج بوش به کسانی وام داده بود که اساساً در بازپرداخت اقساط خود ناتوان بودند. بر اساس گزارش وزرات خزانه‌داری آمریکا و فدرال رزرو، در سال 2007 میلادی چیزی حدود یک تریلیون دلار در آمریکا وام‌های مسکن به مردم داده شد و در نتیجة آن حدود چهار تریلیون دلار به اقتصاد جهانی خسارت وارد شد. درنهایت در سال 2009 و پس از ورود باراک اوباما به کاخ‌سفید، او قانون بهبود و سرمایه‌گذاری مجدد را به تصویب رساند و قرار بر این شد تا 800 میلیارد دلار به مهره‌‌های اقتصادی بزرگ ایالات متحده تزریق شود تا جلو فروپاشی اقتصاد و تجارت ایالات متحده گرفته شود. اگرچه در آمریکا، اول و آخر همه‌چیز به نفع سرمایه‌داران رقم می‌خورد و آنها روز به روز تناورتر و ثروتمندتر می‌شوند، اما واقعیت این است که در دنیای امروز (فارغ از جغرافیای مشخص) اوضاع و احوال تنها به کام مسئولان و بالادستی‌ها است. زمانی که بنیتو موسولینی حزب فاشیسم ایتالیا را پایه‌ گذاشت و پیراهن سیاه‌ها را به خیابان‌های رُم ریخت، همه فکر کردند که او رستگاری مردم را می‌خواهد. دیری نپایید که موسولینی و هم‌قطارانش اروپا را (و مهمتر از آن، انسانیت را) به لجن کشیدند و خون‌های زیادی را به زمین ریختند. بعدها مشخص شد که فاشیسم، دیوارِ حائلی است که در یک سوی آن کمونیست‌های ایتالیا (برخاسته از نواحی جنوبی و کشاورزی) حضور دارند و در سوی دیگر کلیسا و ثروتمندان، پول روی پول می‌گذارند. همین موضوع باعث شد تا مردم ایتالیا او و همسرش را به فجیع‌ترین وضع به قتل برسانند.

فعالان اقتصادی سعودی می‌گویند افزایش مالیات از پنج به ۱۵ درصد، هشداری برای وقوع یک فاجعه جدی در میان قشر عظیمی از مردم است و شهروندان سعودی که حقوقشان کمتر از ۳۰۰۰ ریالِ عربستان است بابت این مساله عصبانی هستند!

دست کرونا بر گلوی سعودی‌ها!

این مقدمه را برای آن مورد اشاره قرار دادیم که اولاً یادآور شویم هر نوع بحران سیاسی - امنیتی، می‌تواند به حدی بر اقتصاد یک کشور تاثیر بگذارد که نظام سیاسی آن کشور یکباره ظرف چند هفته یا چند ماه وارد یک سردرگمی محض شود و بدون تردید مردم هم علیه آن قیام‌های مجازی و غیرمجازی انجام می‌دهند و دوم اینکه، تنها قشری که در این بحران‌ها جان سالم به در می‌برد، سرمایه‌دارانی هستند که یک پای آنها در سفره قدرت است و پای دیگرشان در میان مبلغان دین و فرهنگ! حال با این تفاسیر اگر به تبعات شیوع کرونا در جهان نگاه کنیم و آن را در کنار پروژه‌های سیاسی – امنیتی فعلیِ کشورها قرار دهیم، به خوبی می‌بینیم که اوضاع چندان مطلوب نیست. شکی وجود ندارد که در وضعیت کنونی، اقتصاد بین‌الملل به جایی رسیده که دیگر همانند گذشته توان تاخت و تاز ندارد؛ چراکه اقتصاد کشورهای عضو جامعه ملل همانند یک زنجیر به یکدیگر متصل شده و هر جایی که این زنجیر با مشکل یا خلل روبرو شود، مابقی هم آسیب می‌بینند. یکی از این کشورها، عربستان سعودی است که به‌تازگی با بحران اقتصادی بی‌سابقه‌ای روبرو شده و به نظر می‌رسد که فقط کرونا بر اقتصاد آن تاثیرگذار نبوده؛ بلکه مولفه‌های دیگر هم در این میان مطرح هستند.

ریاض با این وضعیت بودجه‌ای نه‌تنها نمی‌تواند هزینه حمایت تسلیحاتی آمریکا و بریتانیا را پرداخت کند، بلکه پروژه‌های عمرانی و به‌ویژه طرح افسانه‌ای 2030 ولیعهد سعودی را هم باید فعلاً در آرشیو قرار دهد

اصل قضیه از این قرار است که سه روز پیش دولت عربستان در کمال ناباوری مردمان این کشور اعلام کرده که در جدیدترین طرح ریاضتی خود برای مقابله با بحران مالی، تصمیم گرفته مالیات بر ارزش افزوده را افزایش داده و کمک هزینه‌ها را لغو کند. این تصمیم، شهروندان این کشور را به شدت ناراضی و نگران کرده است و حتی فعالان اقتصادی می‌گویند افزایش مالیات بر ارزش افزوده از 5 درصد به ۱۵ درصد، هشداری برای وقوع یک فاجعه جدی در میان قشر عظیمی از مردم است.

این در حالی‌ است که روزنامه عکاظ عربستان در گزارشی نوشته است شهروندان سعودی که حقوقشان کمتر از ۳۰۰۰ ریالِ عربستان است بابت این مساله عصبانی هستند؛ چراکه آنها نمی‌توانند با وضعیت جدید که هزینه مصرفی افزایش یافته، سازگار شوند. کاربران توییتری در توییت‌های مشابهی در واکنش به تصمیمات ریاضتی دولت فعلی، تصاویر عبدالله بن عبدالعزیز (بنیانگذار عربستان سعودی و ششمین پادشاه این کشور از خاندان آل سعود) در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵ را منتشر کردند و نوشتند، در دوره او چنین تصمیماتی که جیب مردم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، وجود نداشت.  برخی کاربران هم از این تصمیمات دولت دفاع کرده و گفتند، طرح‌های ریاضتی آغازی برای یک خیزش نو خواهد بود و در نهایت نفع آن به همه شهروندان برمی‌گردد بنابراین همه باید صبور باشند.

مساله طرح ریاضت اقتصادی برای ما از آن جهت اهمیت دارد که بدانیم این موضوع زمانی به سمع و نظر عموم مردم رسیده که عربستان و روسیه با یکدیگر وارد جنگ نفتی شده‌اند و نتیجه‌ای جز کاهش قیمت نفت دربرنداشته است. توجه داشته باشید که کشورهایی مانند قطر، عربستان، کویت و بحرین تمامِ نیازمندی‌های کشورشان را از طریق واردات تامین می‌کنند و اساساً هم صادراتی از این کشورها به خارج از خاک آنها صورت نمی‌گیرد. بدین ترتیب تنها صادرات عربستان که نفت خام و مشتقات آن بود، حالا با افت شدید روبرو شده و درآمد سعودی‌ها با سر، سقوط کرده است. این در حالیست که شیوع کرونا و تبعات اقتصادی آن هم از سوی دیگر موجب شده تا نه تنها عربستان بلکه اقتصاد بین‌الملل با مشکل روبرو شود که این موضوع هم سعودی‌ها را زیر منگنه قرار داده است. شکی وجود ندارد که مردم عربستان همانند خیلی از کشورهای دیگر به طرح ریاضت اقتصادی واکنش منفی نشان داده‌اند اما همین مردم سؤالشان از خاندان آل‌سعود این است که چرا در وضعیت کنونی باز هم بر طبل جنگ در یمن می‌کوبید؟ حقیقت این است که سعودی‌ها باید زودتر از وضعیت فعلی به فکر اقتصادشان میفتادند، اما اصل مطلب این است که اگر آنها به جنگ در یمن حتی سال گذشته پایان می‌دادند، امروز مجبور نبودند ریاضت اقتصادی را تجربه کنند. شک نکنید که ایالات متحده برای همین موضوع، سامانه‌های پدافند هوایی پاتریوت را از عربستان خارج خواهد کرد؛ چراکه آنها هم به این نتیجه رسیده‌اند که با بحران اقتصادی کنونی، ریاض نه تنها نمی‌تواند هزینه حمایت تسلیحاتی آمریکا و بریتانیا را پرداخت کند، بلکه پروژه‌های عمرانی و خصوصاً طرح افسانه‌ای 2030 ولیعهد را هم باید فعلاً در آرشیو قرار دهد. بنابراین طرح ریاضتی عربستان نه تنها در داخل بلکه در خارج برای آنها پیامدهای منفی خواهد داشت و نفس‌تنگی را برای سعودی‌ها در عرصه تجاری و اقتصادی به ارمغان خواهد آورد.