فرشاد گلزاری

جغرافیای شبه قاره طی چند دهه اخیر اهمیت بسزایی در ساختار سیاست خارجی ایالات متحده پیدا کرده است و این وضعیت تاحدودی به فروپاشی شوروی و وقایع پس از آن مربوط است. در سال 1991 که شوروی به رهبری گورباچف و خسته از ابعاد اقتصادی، سیاسی، امنیتی، تسلیحاتی، هسته‌ای و نظامی جنگ سرد، یک فروپاشی تاریخی و البته غمگین را تجربه کرد، شاهد آن بودیم که باقی‌مانده‌های حزب کمونیست و افراد بلندپایة آن در پشت صحنه مشغول تعریف سازوکار جدید برای تقابل با غرب بودند. در آن زمان همه به این فکر می‌کردند که قرار است سعادت و خوشبختی با طعم غربی را تجربه کنند اما کمی بعد، اولین چیزی که به کشورهای بلوک شرق سرازیر شد، محصولات تجملی و برندهای بزرگ دنیا بود که آن هم با یک سناریوی مشخص روانه این کشورها شد. مک‌دونالد، برندهای پوشاک، مجلات مُد و پورن، همه و همه روانه کشورهایی شد که تا دیروز زیر یوغ کمونیسم و اندیشه چپ بودند و همین موضوع باعث شد تا اقتصادِ غرب، تَکانه‌های مدنظرش را تجریه کند و خزانه‌اش بیش از گذشته پُر شود. در این میان آنچه برای آمریکا و متحدانش به شدت اهمیت داشت، تزریق مصرف‌گرایی به داخل این کشورها بود که تا حدود زیادی هم موفق عمل کردند؛ چراکه اساساً سیستم سرمایه‌داریِ مدنظر واشنگتن (که بعدها جهان را درنوردید) بر پایه و اساس «چاق شدن» بنیان گذاشته شد؛ به این معنا که اساساً نظام سرمایه‌داری با انباشت سرمایه در خود، بدنه و جسمش روز به روز چاق می‌شود و تمام سرمایه را در اختیار خود قرار می‌دهد و سعی می‌کند هر روز بر انباشت این سرمایه بیفزاید. 

افراد رده بالای حزب کمونیست مسکو که در پشت پرده مشغول نگاشتن سناریوی جدید برای احیای قدرت و خلق مدل جدید نفوذ خود بودند به این نتیجه رسیدند که باید یک مثلث پر قدرت مرکب از روسیه، چین و هند تشکیل شود تا بتوانند در مقاطع مختلف با سناریوهای آمریکا مقابله کنند 

این روند از سوی مسکو در حال رصد شدن بود و همان افراد رده بالای حزب کمونیست که در پشت پرده مشغول نگاشتن سناریوی جدید برای احیای قدرت و خلق مدل جدید نفوذ خود بودند به این نتیجه رسیدند که باید یک مثلث پر قدرت مرکب از روسیه، چین و هند صورت بگیرد تا بتوانند در مقاطع مختلف با سناریوهای آمریکا مقابله کنند. در این میان شاهد بودیم که در مقاطع مختلف اتحادهای نسبی میان این سه کشور و سایر دولت‌ها اتفاق افتاد که می‌توان به پایه‌گذاری بلوک اقتصادی نوظهور بریکس (BRICKS) اشاره کرد که شامل روسیه، چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی می‌شود. این نهاد در سال 2006 اعلام موجودیت کرد، اما در سال 2009 رسماً کار خود را آغاز کرد. همین موضوع و مسائل دیگر باعث شد تا طرح روس‌ها به عنوان یک سناریوی بزرگ به یک تهدید جدی برای آمریکایی‌ها در شبه‌قاره تبدیل شود و در آنجا بود که غرب تمام قوای خود را برای کنترل این طرح به کار بست. 

هجوم به خارجِ نزدیکِ پکن و مسکو!   

واقعیت این است که بوش پسر اول رئیس‌جمهور جمهوریخواه آمریکا بود که وارد هند شد و در سفری که به این کشور داشت رسماً بحث فروش تسلیحات نظامی به دهلی را مطرح کرد. همین موضوع باعث شد تا چین و مسکو هوشیار شوند و احساس خطر کنند؛ چراکه نه تنها از حیث نظامی و امنیتی محیط خارجِ نزدیکشان تهدید شده بود بلکه می‌دانستند آمریکایی‌ها هر کجا که پا می‌گذارند، پلان اقتصادی‌شان را با خود به آنجا می‌برند. حالا با گذشت این همه سال شاهد آن هستیم که دونالد ترامپ، چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا روز گذشته (دوشنبه) به همراه همسر، دختر و دامادش وارد هند شده است. ترامپ در ابتدای این سفر وارد شهر احمدآباد، زادگاه نارندرا مودی شد و در این شهر به بازدید از سکونتگاه مهاتما گاندی مشهور به اشرام که میزبان چرخ نخ‌ریسی مشهور او نیز هست، رفت. او در ادامه این سفر دو روزه خود از بنای تاج محل بازدید کرد و در یک مراسم شام رسمی در شهر دهلی نو، پایتخت هند نیز حضور پیدا کرد. این در حالیست که سال گذشته میلادی زمانی که نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند به آمریکا سفر کرده بود در یک تجمع با حضور جمعیت بزرگی از هندی‌های مقیم آمریکا در شهر دالاس ایالت تگزاس حضور یافت و تجمع روز گذشته در احمدآباد نیز به نوعی یادآور همان مراسم است. ترامپ قبل از سفر به هند مدعی شد که در جریان سفرش به هند 7 تا 10 میلیون نفر در زمان ورودش به احمدآباد و ایراد سخنرانی در استادیوم کریکت این شهر برای تماشای او حضور پیدا می‌کنند، اما نکته جالب این است که جمعیت این شهر حدود هشت میلیون نفر بوده و ظرفیت استادیوم مذکور نیز تنها حدود 110 هزار نفر است! 

قرارداد 3 میلیارد دلاری!؟

این گافِ بزرگ ترامپ به خوبی نشان می‌دهد که او اصلا بر محیطی که قرار است به آن سفر کند اشراف ندارد و نگاهش (همانند گذشته) تنها به قراردادهای تجاری و اقتصادی است؛ چراکه ترامپ در سال‌های اخیر تلاش کرده با پشتیبانی از هند، این کشور را تبدیل به یک وزنه متقابل برای چین کند و به دنبال منعقد کردن یک توافق تجاری مهم با دولت نارندرا مودی بوده است. مساله آنجا جالب می‌شود که رئیس‌جمهور آمریکا در سخنرانی خود در استادیوم بزرگ کریکت «موترا» در شهر احمدآباد هند به رغم داشتن روابط شخصی قوی با نارندرا مودی از سیاست‌های تجاری دولت وی انتقاد کرده و گفت، تلاش می‌کند تا در آینده یک توافق تجاری بهتر با دهلی‌نو منعقد کند! 

اگرچه انتظار نمی‌رود چنین توافقی در طول این سفر دونالد ترامپ به هند اعلام شود اما ترامپ به این موضوع اشاره کرد که قرار است با نخست وزیر هند درباره روابط تجاری مذاکره کند. ترامپ در ادامه این سخنرانی اعلام کرد که در دولت من حجم بازرگانی میان دو کشور به میزان بیش از 40 درصد افزایش یافته است و هند بزرگترین بازار صادرات آمریکا است. شکوفایی اقتصادی آمریکا برای هند و جهان یک اتفاق عالی است و ما خرسند هستیم که اعلام کنیم عالی‌ترین اقتصادی که تاکنون آمریکا در تاریخش به خود دیده را  رقم زده‌ایم.

اما در این بین دونالد ترامپ با بیان اینکه ایالات متحده به دنبال فروش بهترین و مدرن‌ترین تجهیزات نظامی جهان به هند است، اعلام کرد که نمایندگان ما قرارداد تجهیزات نظامی به ارزش سه میلیارد دلار را با دهلی نو امضا خواهند کرد! 

ترامپ به دنبال آن است تا با فروش تجهیزات و تسلیحات به هند در درجه اول سودش را از درگیری میان پاکستان و دهلی کسب کند و در درجه دوم از رهگذر اقدام به نفوذ در ساختار نظامی و تسلیحاتی هند،  باعث دور شدن روسیه از دهلی شود

همین یک جمله به خوبی نشان می‌دهد که ترامپ علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در حوزه نفت یا کالاهای توزیعی و کشاورزی ندارد بلکه به دنبال آن است تا با فروش این حجم از تجهیزات و تسلیحات به هند در درجه اول سودش را از درگیری میان پاکستان و دهلی کسب کند و در درجه دوم اقدام به نفوذ در ساختار نظامی و تسلیحاتی هند کند تا باعث دور شدن روسیه از دهلی شود؛ همان کاری که ترامپ قصد داشت با ترکیه و در قضیه اس-400 انجام دهد. 

از طرفی دیگر به نظر می‌رسد ترامپ از وضعیت اقتصادی افغانستان و سرمایه‌‌گذاری‌هایی که در این کشور انجام داده ناخشنود است و حالا به دنبال محیط جدید برای خود است. محیطی که از ناحیة اقتصاد و سیاست بتواند روسیه و چین را مورد آزار و اذیت قرار دهد و این جایی نیست جز، دهلی!