فرشاد گلزاری

 تصویب قطعنامه به رسمیت شناختن نسل‌کشی ارامنه در سال 1915 توسط سنای آمریکا یک پرونده چند ضلعی است. درست است که یک ضلع این پرونده در سنای آمریکا قرار دارد، اما باید متوجه باشیم که این موضوع خیلی دیرتر از اروپایی‌ها توسط ایالات متحده مورد تایید قرار گرفت. اینکه در ایروان (پایتخت ارمنستان) پس از تصویب این قطعنامه، جشن شادی برگزار می‌شود حامل دو پیام است؛ نخست اینکه شهروندان ارمنستان و حتی ارامنه‌ای که در سراسر دنیا (ازجمله ایران) گسیل شده‌اند، احساس می‌کنند که اجدادشان فراموش نشده‌اند که این موضوع یک بحث قومیت‌شناسی را مطرح می‌کند و موردنظر ما نیست. دوم، پشت پرده‌های سیاسی این ماجراست. اینکه فکر کنیم ایالات متحده (آن هم در زمان ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ) برای رضای خدا و شاد شدن دِلِ ارامنه دست به چنین اقدامی زده است، کاملاً به دور از منطق سیاسی و واقعیت‌های نظام فعلی بین‌الملل است و بیشتر به یک خوش‌بینی شبیه خواهد بود.

درست است که اصل تفکیک قوا و استقلال آن در ایالات متحده رعایت می‌شود و کنگره آمریکا (به عنوان قوه مقنن و متشکل از مجلس نمایندگان و مجلس سنا) به صورت مستقل از کاخ‌سفید (به عنوان قوه مجریه) عمل می‌کند؛ اما باید متوجه باشیم که پرونده به رسمیت شناختن نسل‌کشی ارامنه توسط امپراطوری عثمانی فقط یک سر ندارد، بلکه قطعنامه مجالس سنا و نمایندگانِ آمریکا دولت فعلی ترکیه را مورد هدف قرار داده است. از این جهت این پرونده مستقیماً بر سیاست خارجی آمریکا و روابط دوجانبه این کشور با ترکیه تاثیرگذار است. تا جایی که مقامات دولت ترکیه واکنش‌های متفاوتی به این موضوع داشتند. به عنوان مثال «ابراهیم کالین» سخنگوی ریاست‌جمهوری ترکیه در پیامی توئیتری به رسمیت شناختن «نسل‌کشی ارامنه» از سوی سنای آمریکا را «فهم نادرست از تاریخ برای کسب منافع سیاسی کوچک» خوانده و این اقدام را به شدت محکوم کرد. کالین افزود: این تصمیم خنثی در هیچ یک از زمینه‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی تاثیری بر مواضع بحق و قاطع ترکیه نخواهد داشت. در ادامه «مولود چاووش اوغلو»، وزیر امور خارجه ترکیه نیز در پیامی توئیتری این قطعنامه را «نمایش سیاسی» خواند و افزود: «این قطعنامه به لحاظ قانونی الزام‌آور نیست و به هیچ وجه اعتبار ندارد. کسانی که می‌خواهند به خاطر اهداف سیاسی از تاریخ استفاده کنند، ترسوهایی هستند که تمایلی به مواجهه با حقیقت ندارند.»  از سوی دیگر «فخرالدین آلتون»، مدیر ارتباطات ریاست‌جمهوری ترکیه نیز در پیامی توئیتری این تصمیم کنگره آمریکا را تلافی حمله آنکارا به شمال شرق سوریه و تضعیف روابط دونالد ترامپ با رجب طیب اردوغان دانست.

چه کسی راست می‌گوید؟

در اظهارات سه مقام ارشد دولت ترکیه یک کلید واژه وجود دارد که آن را باید اشاره هر سه نفر به استفاده «سیاسی» آمریکا از پرونده نسل‌کشی ارامنه توسط عثمانی بدانیم. از جهتی دیگر همانگونه که وزیر خارجه ترکیه (به درستی) گفته است، این قطعنامة سنای آمریکا الزام‌آور نیست و بیشتر جنبه مخدوش کردن وجهه سیاسی ترکیه را هدف قرار داده است. اما سوال این است که چه کسی در مورد این پرونده راست می‌گوید؟ شکی در این نیست که امپراطوری عثمانی در میانه سال‌های 1915 تا 1917 حدود یک و نیم میلیون نفر از ارامنه که در سرزمین‌های تحت نظر امپراطوری عثمانی زندگی می‌کردند را در قالب قیام «ترکان جوان» قتل عام یا تبعیدِ اجباری کرده‌اند اما مساله اصلی این است که ایالات متحده چرا در این برهه زمانی دست به چنین کاری زده است؟ سوال بعدی این است که چرا واشنگتن دیرتر از برخی کشورهای اروپایی بر نسل‌کشی ارامنه مُهرِ تایید زد؟    

باید توجه داشت که علاوه بر لابی یهودی‌ها و سعودی‌ها، لابی ارامنه و لابی ایرلندی‌ها از محفل‌های پرقدرت سیاسی در کنگره آمریکا به حساب می‌آیند که بدون شک لابی ارامنه در تصویب قطعنامه به‌رسمیت شناخته‌ شدن نسل‌کشی ارامنه نفوذ داشته‌اند

اگر نگاهی به سال 2011 بیندازیم به خوبی می‌بینیم که فرانسه هشت سال زودتر از ایالات متحده نسل‌کشی ارامنه را به رسمیت شناخت و به قانون تصویب کرد. به گونه‌ای که به رغم تهدیدهای ترکیه، پارلمان فرانسه طرحی را در مورد مجازات «انکارکنندگان نسل‌کشی ارامنه» در همان سال تصویب کرد. بر اساس این قانون، مجازات انکار قتل عام ارامنه توسط ترکیه که اوایل قرن بیستم رخ داد، یک سال حبس و ۴۵ هزار یورو جریمه خواهد بود. این اقدام دولت وقتِ فرانسه اگرچه پاسخ مثبت پاریس به درخواست نیم میلیون شهروند این کشور بود که تبار ارمنی دارند، اما به هر ترتیب این موضوع هم تاثیر زیان‌بار بر روابط دو طرف گذاشت. تا جایی که رجب طیب اردوغان که در آن زمان نخست‌وزیر ترکیه بود و مشغول دیدار با ویکتور یانوکویچ (رئیس‌جمهور وقت اوکراین) بود در کنفرانس خبری مشترکش رسماً پاریس را خطاب قرار داد و اعلام کرد مجوز استفاده کشتی‌های تجاری فرانسه از بندگاه‌های ترکیه لغو خواهد شد و حتی سفیر ترکیه از پاریس فراخوانده شد.   

کمی بعد یعنی در اوایل سال 2016 پارلمان آلمان دست به اقدام مشابه زد. در آن زمان بوندستاکِ آلمان طرحی را به رای‌گیری گذاشت که توسط ائتلاف راست‌گرا و چپ‌گرای پارلمان و سبزهای مخالف دولت آلمان پیشنهاد شده بود و علی‌رغم عدم حضور آنگلا مرکل در زمان رای‌گیری، (به گفته سخنگوی وی) این طرح کاملاً مورد تایید و حمایت صدراعظم آلمان قرار داشت. تا جایی که فقط یک نماینده رای منفی و یک نماینده دیگر رای ممتنع داده بود. این دو نمونه به خوبی تایید می‌کند که ایالات متحده با تصویب قطعنامه مذکور به دنبال آن است تا ترکیه را در چند جبهه و به چند دلیل مشخص تحت‌فشار قرار دهد؛ اما نکته اینجاست که باید دید چه کسی این قطعنامه را و به چه نیتی به رای گذاشته است.

پای دموکرات‌ها در میان است!

ماهیت اصلی تصویب قطعنامه مذکور را باید در کالبد تفکر دموکرات‌های مجلس نمایندگان آمریکا و تقابل آنها با ترامپ جست‌وجو کرد. زمانی که ترکیه عملیات چشمه صلح را در نواحی شمال سوریه انجام داد اخبار زیادی در مورد کشته و آواره شدن هزاران تن از کردهای سوریه منتشر شد که همین موضوع باعث شد تا دموکرات‌های مجلس نمایندگان علیه کاخ‌سفید موضع‌گیری کنند. این روند بعلاوه درگیری آنها با ترامپ بر سر مساله قتل جمال خاشقجی و معرفی عامل یا عاملان آن باعث شد تا شکاف میان دو طرف در آمریکا زیاد شود اما در نهایت دموکرات‌ها توانستند بر رقبای جمهوریخواه خود پیروز شوند. تا جایی که طرح تصویب و تایید نسل‌کشی از سوی دموکرات‌ها در مجلس نمایندگان با اکثریت آرا رای آورد و به مجلس سنا رفت. در مجلس سنا، «باب منندز» سناتورِ دموکرات از ایالت نیوجرسی طرح را به صورت فوری در دستور کار قرار داد اما با توجه به نگاه تجاری و نظامیِ ترامپ (برآمده از عضویت ترکیه در ناتو) به آنکارا چند سناتور جمهوریخواه از جمله سناتور لینزی گراهام به درخواست دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، سه مرتبه مانع از رای‌گیری درباره پیش‌نویس نسل‌کشی ارامنه شدند.

اینکه فکر کنیم ایالات متحده (آن هم در زمان ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ) برای رضای خدا و شاد شدن دِلِ ارامنه بر «نسل‌کشی» آنها مهر تأیید زده است، کاملاً به دور از منطق سیاسی و واقعیت‌های نظام فعلی بین‌الملل است و بیشتر به یک خوش‌بینی شبیه خواهد بود

این روند به خوبی نشان می‌دهد که قطعنامه مذکور به نوعی در جهت تحت فشار قرار دادن ترکیه و شخص اردوغان به تصویب رسیده است. از سوی دیگر باید توجه داشت که علاوه بر لابی یهودی‌ها و سعودی‌ها، لابی ارامنه و لابی ایرلندی‌ها از محفل‌های پر قدرت سیاسی در کنگره آمریکا به حساب می‌آیند که بدون شک در تصویب قطعنامه مذکور نفوذ داشته‌اند. به هر ترتیب آنچه از این پرونده و تصویب قطعنامه به رسمیت شناختن نسل‌کشی ارامنه برمی‌آید این است که دموکرات‌ها در وهله اول روابط ترامپ و اردوغان در پرونده سوریه و ناتو را هدف گرفته‌اند و در وهله دوم، جمهوریخواهان را زیر فشار قرار داده‌اند؛ چراکه خرید اس400 از سوی آنکارا باعث ناراحت شدن لابی فروش تسلیحات در آمریکا شده است. مجموع این اقدام‌ها را  می‌توان «آزارِ استراتژیکِ اردوغان» و ترکیه دانست. واژه‌ای که ترامپ بارها از آن برای تفسیر اقدام‌های مخرب دموکرات‌ها علیه خود استفاده کرده است.