آریا طاری

گرد و خاک هیجان اولیه قرعه‌کشی خوابیده است. دیگر خبری از آن استوری‌های رگباری «صعود قطعی» و تیترهای حماسی رسانه‌ها نیست. حالا ما مانده‌ایم و سکوت بعد از طوفان و یک جدول که نام ایران را در کنار بلژیک، مصر و نیوزیلند نشان می‌دهد. روی کاغذ؟ بله، شاید این همان «گروه زندگی» باشد که همه آرزویش را داشتند. خبری از برزیل و فرانسه و اسپانیا نیست. اما در زمین چمن چطور؟ حقیقت این است که فوتبال روی کاغذ بازی نمی‌شود و دقیقا همینجاست که ترس، آرام آرام از لای درزهای خوش‌بینی افراطی نفوذ می‌کند. امیر قلعه‌نویی قول چهار امتیاز و صعود داده است؛ قولی که حالا مثل یک چک بی‌محل، سنگینی‌اش روی شانه‌های لرزان تیم ملی حس می‌شود. بیایید برای یک ‌بار هم که شده، عینک تعصب را برداریم و با عینک منطق به این صحنه نگاه کنیم. 

تاریخ فوتبال ملی ما پر از تراژدی‌هایی است که با کلمه آسان شروع شدند. ما همیشه مقابل غول‌های دنیا (آرژانتین ۲۰۱۴، اسپانیا و پرتغال ۲۰۱۸) فراتر از انتظار بودیم. چرا؟ چون در آن بازی‌ها، ما «بازنده سربلند» بودیم. فشاری روی‌مان نبود. استراتژی مشخص بود؛ دفاع مطلق و ضدحمله. اما هرگاه در جایگاه مدعی قرار گرفتیم، هرگاه قرعه به ما چشمک زد (بوسنی ۲۰۱۴، آمریکا ۲۰۲۲)، فرو ریختیم. 

این گروه جدید، دقیقا همان باتلاقی است که ما از آن می‌ترسیم. این گروه ما را در موقعیتی قرار می‌دهد که باید حمله کنیم، باید ببریم و باید مالکیت داشته باشیم. و سوال ترسناک اینجاست؛ آیا تیم ملی فعلی ایران، ابزار و تاکتیک دیکته کردن بازی به حریف را دارد؟

بیایید خودمان را گول نزنیم. حافظه ماهی نداشته باشیم. هنوز عرق شرم نمایش‌های اخیر خشک نشده است. ما تیمی هستیم که در ماه‌های اخیر، مقابل ازبکستان (که تیمی قابل احترام اما درجه دو در آسیاست) به بن‌بست تاکتیکی خوردیم. ما تیمی هستیم که جلوی قرقیزستان و کره شمالی در نیمه‌های دوم، اسیر آشفتگی مطلق شدیم و اگر شانس (و تیر دروازه) نبود، شاید فاجعه‌های تاریخی رقم می‌خورد. 

وقتی تیمی نمی‌تواند پرس ناقص ازبکستان را بشکند، چگونه می‌خواهد از سد پرس کشنده و ساختاریافته‌ بلژیک عبور کند؟ وقتی خط دفاعی ما روی ارسال‌های معمولی تیم‌های درجه سه آسیا دچار وحشت می‌شود، چگونه می‌خواهد مقابل فیزیک بدنی نیوزیلند یا نبوغ محمد صلاح دوام بیاورد؟

امیر قلعه‌نویی از ژنرال بودن و فوتبال هجومی حرف می‌زند، اما آنچه در زمین می‌بینیم، اغلب اتکا به خلاقیت فردی مهدی طارمی و سردار آزمون است. اگر این دو نفر روزشان نباشد، یا اگر حریفان راه ارتباطی خط هافبک و حمله را قطع کنند (کاری که ازبکستان به خوبی انجام داد)، پلن‌B  ما چیست؟ ارسال‌های بلند برای مهاجمانی که در محاصره مدافعان کلاس جهانی هستند؟

بیایید زاویه دوربین را عوض کنیم. فکر می‌کنید در بروکسل، قاهره و اوکلند چه خبر است؟ آیا آنها ترسیده‌اند؟ ابدا. آنها خوشحال‌تر از ما هستند. از بلژیک شروع کنیم؛ شیری که هنوز دندان دارد. خیلی‌ها می‌گویند «نسل طلایی» بلژیک تمام شده. درست است، هازارد رفته و دی‌بروینه پیر شده است. اما بلژیک هنوز یک تیم کلاس جهانی است. آنها سرعت انتقال توپی دارند که خط دفاع کند ایران را در کابوس فرو می‌برد. دوکو و لوکاکو (یا جانشینان‌شان) با سرعتی ویرانگر به فضاها حمله می‌کنند. خط دفاع ما که در کورس با مهاجمان آسیایی جا می‌ماند، جلوی وینگرهای انفجاری لیگ برتر انگلیس و بوندس‌لیگا چه خواهد کرد؟ بلژیک، ایران را به عنوان سه امتیاز تضمین‌شده می‌بیند تا با خیال راحت به مراحل بعد فکر کند.

آقای قلعه‌نویی قول چهار امتیاز داده‌اند. این یعنی یک برد، یک مساوی و یک باخت (احتمالا). روی کاغذ، ما باید نیوزیلند را ببریم و از مصر مساوی بگیریم. این وعده‌ چهار امتیاز، تیم را در منگنه‌ای از توقعات قرار داده که با واقعیت فنی فعلی همخوانی ندارد

اما مصر؛ بزرگ‌ترین اشتباه، تقلیل دادن مصر به محمد صلاح است. مصری‌ها در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که استاد بازی کثیف و نتیجه‌گرا هستند. تیم‌های شمال آفریقا همیشه گربه سیاه ما بوده‌اند (یادمان نرود بازی با تونس و الجزایر را). آنها فیزیکی بازی می‌کنند، جنگ‌های روانی را بلدند و ساختار دفاعی مستحکمی دارند. آنها می‌دانند که ایران برابر تیم‌هایی که فضا را می‌بندند و فیزیکی بازی می‌کنند، عصبی می‌شود. صلاح فقط گیلاس روی کیک است؛ اصل ماجرا، تیمی است که می‌داند چگونه بازی ایران را خراب کند. 

نیوزیلند؛ ضعیف‌ترین تیم گروه روی کاغذ. شاید روی کاغذ ضعیف‌ترین باشند، اما سبک بازی آنها سم خالص برای فوتبال ایران است. فوتبال مستقیم، فیزیک بدنی وحشتناک و برتری هوایی مطلق. ایران سنتی‌ترین ضعفش در ۲۰‌ سال اخیر چه بوده؟ دفاع روی ضربات ایستگاهی و ارسال از جناحین. نیوزیلند تیمی است که برای همین لحظات زندگی می‌کند. آنها می‌توانند ۹۰‌ دقیقه دفاع کنند و در دقیقه ‌۹۳ روی یک کرنر، رویای صعود ما را به باد دهند. 

تیم ملی ایران پیر است. این یک توهین نیست، یک آمار است. ما یکی از مسن‌ترین تیم‌های جام خواهیم بود. در تورنمنتی مثل جام‌ جهانی که بازی‌ها فشرده و فشار بدنی در بالاترین حد است، نفس کم آوردن یعنی مرگ. در بازی‌های اخیر دیدیم که تیم ملی بعد از دقیقه‌۶۰ دچار افت فاحش می‌شود. مقابل تیم‌های آسیایی شاید بشود با وقت‌کشی یا تجربه بازی را کنترل کرد، اما در جام‌ جهانی، تیم‌هایی مثل مصر و بلژیک در ۳۰‌ دقیقه پایانی بی‌رحمانه‌ترین فشار را وارد می‌کنند. 

علاوه بر سن، ما دچار فقر تاکتیکی در انتقال هستیم. انتقال از حمله به دفاع در تیم ملی فاجعه‌بار است. کافی است توپ را در فاز هجومی لو بدهیم؛ فاصله وحشتناک بین خط هافبک و دفاع، اتوبانی برای حریفان می‌سازد. عزت‌اللهی و قدوس (اگر آماده باشند) دوندگی زیادی دارند، اما ساختار تیمی ما در بازپس‌گیری توپ کند و قدیمی است. فوتبال مدرن یعنی «گگن‌پرس» (Gegenpress) و بازپس‌گیری سریع؛ فوتبال ما اما هنوز منتظر است حریف اشتباه کند. 

آقای قلعه‌نویی قول چهار امتیاز داده‌اند. این یعنی یک برد، یک مساوی و یک باخت (احتمالا). روی کاغذ، ما باید نیوزیلند را ببریم و از مصر مساوی بگیریم. اما بیایید صادق باشیم، اگر بازی اول با نیوزیلند گره بخورد و مساوی شود، فشار روانی روی تیم هزار برابر می‌شود. اگر مقابل مصر، اسیر ضدحملات صلاح شویم، شیرازه تیم از هم می‌پاشد. این وعده‌ چهار امتیاز، تیم را در منگنه‌ای از توقعات قرار داده که با واقعیت فنی فعلی همخوانی ندارد. ما تیمی نیستیم که بتوانیم با قاطعیت بگوییم «نیوزیلند را می‌بریم». ما تیمی هستیم که برای بردن هنگ‌کنگ هم جان کندیم. 

نوشتن این خطوط تلخ است. هیچ‌کس دوست ندارد علیه رویاهای ملتش بنویسد. دل‌مان می‌خواهد دوباره به خیابان‌ها بریزیم و جشن بگیریم. اما تحلیل جای آرزو نیست. واقعیت فنی تیم ملی ایران فریاد می‌زند که ما آماده نیستیم. ساختار دفاعی ما شکننده است، میانگین سنی ما بالاست و تاکتیک ما برای حریفان قابل پیش‌بینی شده است. اینکه بلژیک، مصر و نیوزیلند از هم‌گروهی با ما خوشحالند، نباید به ما بر بخورد؛ باید ما را بیدار کند. 

ما هنوز هم ستاره‌هایی داریم که می‌توانند معجزه کنند. طارمی می‌تواند از هیچ، گل بسازد. بیرانوند می‌تواند روزی عقاب باشد. اما جام ‌جهانی جای تک‌ستاره‌ها نیست، جای تیم‌ها است. اگر قرار است صعود کنیم، کادر فنی باید همین امروز از خواب زمستانی بیدار شود. باید بپذیرند که با تاکتیک سانتر و ان‌شالله و با دفاع متزلزل فعلی، این گروه به ظاهر آسان، می‌تواند تبدیل به تلخ‌ترین تجربه تاریخ فوتبال ما شود. 

ما می‌خواهیم باور کنیم آقای قلعه‌نویی. ما می‌خواهیم آن چهار امتیاز را ببینیم. اما آنچه در زمین می‌بینیم، فعلا فقط سایه‌ای از ترس و تردید است که پشت نقاب خوش‌بینی پنهان شده است.