فرزام کریمی، مترجم و منتقد

در نقد پیش رو قصدمان بر این است که با زبانی ساده و قابل فهم برای همگان آثار فاکنر و هم سبک‌هایش نظیر جویس، چخوف، ناباکوف، ویرجینیا ولف و.... را به لحاظ فرم، تجزیه و تحلیل کنیم. نویسندگان درخشان این نسل به نوشتن آثارشان در قالب چگالی سیال ذهن شهرت داشته‌اند، اما باید ببینیم چگالی سیال ذهن چیست؟

در واقع روایت‌های افسارگسیخته، درهم ریختگی دستوری و نشانه‌گذاری به تبعیت از زمان ذهنی شخصیت‌های داستان و گاه نوعی شعرگونگی در زبان نویسنده از مشخصه‌های سبک سیال ذهن به شمار می‌رود. نسلی که از این سبک بهره می‌جست، نسلی بودند که استعمار را چه در قالب جمعی (استعمار سیاسی) و چه در قالب فردی (استعمار اجتماعی) تجربه کرده بودند. مگر می‌شود شخصیت بابا کاتر و جیمز فلین و پسرک خواهران جیمز جویس را از یاد برد که روح ایرلند و کاتولیسیزم فاسد ایرلند را به تصویر می‌کشند و یا مثلا می‌شود بنجی (بنجامین) «خشم و هیاهوی» فاکنر را از یاد برد؟ شخصیتی کُندذهن که جهان را از دریچه خودش می‌نگرد. تیزهوشی فاکنر در انتخاب نوع شخصیت‌های آثارش هم بی‌مثال است. او شخصیت تری زومی بیست و یک را  برمی‌گزیند؛ چرا که می‌داند هر چند که آن‌ها به سبب داشتن یک کروموزوم بیشتر با انسان‌های معمولی تفاوت دارند، اما جهان را احساساتی و ظریف‌تر از انسان‌های معمولی می‌بینند. آن‌ها جهان را از زاویه‌ای می‌نگرند که یک انسان عادی قادر به دیدن آن نیست و از این جهت در کالبد بنجی گم می‌شود تا با روایت‌های افسارگسیخته و بدون ترتیب زمانی و در عین حال با آن نگاه آن‌چه را که از ذهن او می‌گذرد، برای مخاطب به تصویر بکشد.

درک درست از زمان در رمان

باید دانست که فاکنر با هوشی سرشار، تکنیک عدم رعایت ترتیب زمانی را که از شاخصه‌های جریان چگالی سیال ذهن است، به شخصیت بنجی مرتبط می‌کند تا مخاطب تصور کند که این بنجی است که درک درستی از زمان ندارد. او به خوبی تکنیک را به کار می‌بندد و یا شخصیت پیچیده کونتین که زمان را علت مرگ آدمی می‌دانست و با نثر شاعرانه فاکنر مخاطب را سر ذوق می‌آورد و در عین حال یأسی که همراه اوست، خود نماد انسان به ستوه آمده از روز و روزگار خویش است که در روزمرگی‌هایش حکم اسیری را دارد که نه اسارت برایش دل‌چسب است و نه دیگر رهایی آن‌قدرها برایش امیدوارکننده است. آن هم زمانی‌که بارها و بارها وعده رهایی را به او داده‌اند و حتی شخصیت جیسون که شاید در نگاه اول نقطه مقابل کونتین به حساب بیاید و مخاطب در وهله اول تصور کند که او آن‌قدر زمان‌سنج است که از هر لحظه‌اش در جهت کسب منفعتی مادی بهره می‌جوید. اما می‌بینیم که او آن‌قدرها هم زمان‌سنج نیست، بلکه  او هم از زمان در حال ضربه خوردن است، اما به علت نادانی‌ و حرص و طمع‌اش در تصاحب املاک کامپسون‌ها، آن‌قدرها هم هشیار نیست که زمان را بفهمد و متوجه گذر زمان باشد. ‌او حکم انسانی را دارد که تنها به خویش می‌اندیشد و دیگر هیچ چیز جز مادیات برایش اهمیت ندارد؛ نه مهر و عاطفه‌ای دارد و نه حتی عشقی نسبت به اعضای خانواده‌اش حس می‌کند. او در رویاهایش تنها به ثروت می‌اندیشد و این‌که بعد از تصاحب ثروت بتواند بنجی (بنجامین) را روانه تیمارستان کند! اما دیلسی یا همان کنیز سیاه‌پوست خشم و هیاهو که در میان همه آن‌ها نرمال‌ترین فرد محسوب می‌شود و همگام با زمان زیست می‌کند و می‌اندیشد، همان دانای کل داستان است.

ساختار جریان سیلان ذهن

هدف از تشریح کوتاه خشم هیاهو در این یادداشت، توضیح ساختار فرمی به نام جریان سیال ذهن در طول یک اثر بود. نویسندگان جریان سیال ذهن برای انعکاس ذهنیات شخصیت‌های داستان، از تکنیک‌های متعدد و متفاوتی استفاده می‌کنند؛ این تکنیک‌ها عبارتند از:

1-تک‌گویی درونی مستقیم

2-تک‌گویی درونی غیرمستقیم

3- دیدگاه دانای کل

4-حدیث نفس

به یک نکته دیگر هم در این نوع از رمان‌ها باید توجه کرد و آن توجه به زمان است؛ زمان در این‌گونه رمان‌ها به دو بخش تقسیم می‌شود:

1-زمان عینی

2-زمان ذهنی

در تک‌گویی درونی مستقیم، فرض بر این است که نویسنده غایب است و تجربیات درونی شخصیت به طور مستقیم از ذهن او عرضه می‌شود. بنابراین خواننده نیازی به صحنه‌آرایی و راهنمایی نویسنده ندارد. اما در تک‌گویی درونی غیرمستقیم نویسنده در داستان حضور دارد و همپای تک‌گویی درونی شخصیت حرکت می‌کند و ذهنیات او را به خواننده منتقل می‌کند. در این شیوه از تک‌گویی درونی نیز نویسندۀ دانای کل محتویات لایه‌های پیش از گفتار ذهن شخصیت را چنان ارائه می‌کند که گویی این مطالب مستقیماً از ذهن شخصیت نقل می‌شوند؛ با این تفاوت که نویسنده، مطالب را از زبان خود و با زاویۀ دید سوم شخص (و به ندرت دوم شخص) روایت می‌کند و گاهی توضیحاتی هم در مورد ذهنیات شخصیت می‌افزاید. معروف‌ترین شیوۀ تک‌گویی درونی مستقیم، بخش آخر رمان (اولیس) اثر جیمز جویس و تک‌گویی درونی غیرمستقیم رمان (خانم دالووی) اثر ویرجینیا وولف است.

دیدگاه دانای کل یعنی تمام وقایع داستان از دید نویسنده و زاویۀ دید سوم شخص نقل می‌شود. آگاهی نویسندۀ دانای کل معطوف است به زندگی درونی شخصیت‌ها و محتویات نامنظم، غیرمنطقی و به گفتار درنیامدۀ ذهن آن‌ها و عبارت است از شیوه‌ای که در آن نویسنده در مقام دانای کل، محتوا و روند ذهنی شخصیت‌ها را از طریق شیوه‌های قراردادیِ روایت وصف می‌کند. تفاوت این شیوه با تک‌گویی غیرمستقیم آن است که در این شیوه محتویات ذهن شخصیت‌ها را مستقیماً روایت می‌کند و در این شیوه در کنار فرایندهای ذهنی، حافظۀ شخصیت هم مورد توجه راوی قرار می‌گیرد. علاوه بر این‌ها، راوی برای نقل محتویات ذهن شخصیت، از زبان و شیوۀ بیان خود استفاده می‌کند. یعنی ممکن است دانسته‌های شخصیت را با کلماتی وصف کند که خود شخصیت هیچ‌گاه آن‌ها را به کار نمی‌برد یا جزء دایرۀ واژگان او نیستند. دوروتی ریچاردسون در مجموعۀ دوازده جلدی (زیارت) عمدتاً از دیدگاه دانای کل استفاده کرده است. جیمز جویس، ویلیام فاکنر و ویرجینیا وولف نیز در خلال آثارشان گاهی از این شیوه بهره گرفته‌اند.

بدبختی آدمی آن وقتی نیست که پی ببرد هیچ‌ چیز نمی‌تواند یاری‌اش کند؛ نه مذهب، نه غرور، نه هیچ چیز دیگر، بدبختی آدمی آن وقتی است که پی ببرد به یاری نیاز ندارد

حدیث نفس، حرف زدن با خود است که در آن شخصیت، افکار و احساسات خود را به زبان می‌آورد تا خواننده از نیات و مقاصد او باخبر شود. به این طریق اطلاعاتی در مورد شخصیت داستان به خواننده داده می‌شود و در عین حال با بیان افکار شخصیت و نیز آشکار شدن خصوصیات روانی راوی برای خواننده، به پیشبرد عملی داستان کمک می‌شود که در اصل مربوط به نمایشنامه بوده است، مثلاً قطعه «بودن یا نبودن» نمایشنامۀ هملت اثر ویلیام شکسپیر، شاعر و نویسنده انگلیسی در این دسته قرار می‌گیرد. در حدیث نفس، شخصیت برای خود سخن می‌گوید و هدف از آن، انتقال اندیشه‌ها و احساس‌هایی است که با طرح و عمل داستانی ارتباط دارند.

در حدیث نفس، شخصیت داستان با صدای بلند با مخاطبی که خواننده او را نمی‌شناسد حرف می‌زند. فاکنر در بخش سوم رمان (خشم‌و هیاهو) و تمامی رمان گور به گور، ویرجینیا وولف در رمان (خیزاب‌ها) از این شیوه بهره برده‌اند.

اما همان گونه که در بالا اشاره کردیم، زمان یکی از شاخصه‌های اصلی جریان سیال ذهن یک نسل است. در باب زمان ما همواره با دو زمان روبه‌رو بوده‌ایم؛ اول زمان عینی که همان تصور متعارف آدمی از زمان به منزله سلسله تقسیمات منظم دقایق و ثانیه‌هاست که خواه ناخواه بر اعمال و رفتار هر کسی حاکم است و زمان ذهنی حاکم بر سطوح عمیق‌تر ذهن آدمی است که کانون روایت داستان در آن قرار دارد که زمان ذهنی را همواره دارای اهمیت بیشتری نسبت به زمان عینی می‌دانند که قطعا یکی از دلایلش تعمق بیشتر کلیت ضمیر خودآگاه و وجود حافظه ناب است که نیرویی شهودی است که به کمک آن انسان قادر به این تعمق می‌شود. تقابل میان این دو زمان در آثار جریان سیال ذهن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مجموع تمام این عوامل می‌تواند یک اثر سیال ذهن را تشکیل دهد. آن سوی داستان، یکی از عواملی که در آثار ویلیام فاکنر خودنمایی می‌کند، به کارگیری نمادهای متعدد و همین طور جملات عمیقی است که آدمی را به تأمل وامی‌دارد. نمونه‌اش آن جمله شاهکاری که در خشم و هیاهو به کار برد:

«بدبختی آدمی آن وقتی نیست که پی ببرد هیچ‌ چیز نمی‌تواند یاری‌اش کند؛ نه مذهب، نه غرور، نه هیچ چیز دیگر، بدبختی آدمی آن وقتی است که پی ببرد به یاری نیاز ندارد».

این جمله برای خیلی از ما انسان‌ها در زندگی‌مان اتفاق افتاده است و عمیق‌ترین اتفاقی است که می‌تواند منجر به استقلال فردی و ذهنی افراد شود. حال تمام این ویژگی‌ها را در کنار ویژگی‌های رمان‌های کارآگاهی که شامل گره افکنی‌ها، معماها، کشمکش‌ها، بحران‌ها، حدس و گمان‌ها، جنایات، اُفت و خیزها، تعقیب و گریز متعدد و گره گشایی‌هاست، قرار دهید و سپس با این دیدگاه به خواندن کارآگاه دهکده بپردازید.

کتاب «کارآگاه دهکده» شش داستان کارآگاهی فاکنر را شامل می‌شود. احمد اخوت به عنوان مترجم اثر، برای هر داستان، یک مقدمه جداگانه نوشته است. پنج عنوان از داستان‌های کتاب را از مجموعه «ترفند شوالیه»ی این نویسنده انتخاب کرده است. «ترفند شوالیه» هم شش داستان را شامل می‌شود که اتصال محتوایی‌شان در واقع تشکیل یک رمان می‌دهد، اما به یکدیگر وابسته هم نیستند.

به همین دلیل رمان کوتاه «ترفند شوالیه» که در آن کتاب چاپ شده، برای انتشار در «کارآگاه دهکده» انتخاب نشده است. اخوت پیش از شروع متن داستان‌های مجموعه «کارآگاه دهکده»، چهار مطلب توضیحی نوشته که با عناوین «در آستانه کتاب»، «فیل استونِ فاکنر»، «سال‌شمار زندگی گاوین استیونز» و «آثاری که گاوین استیونز در آن‌ها حضور دارد» چاپ شده‌اند. خواندن این کتاب را با ترجمه احمد اخوت که توسط نشر افق به چاپ رسیده از دست ندهید.