سعیده علیپور

واژه‌ها و جملات آنقدر درهم ریخته، مختصر، گنگ و پر از غلط‌های املایی است که انگار به سرزمین دیگری پرتاب شده باشید. آنها نه تنها خود را پایبند به رعایت قواعد ادبیات نمی‌دانند که گویا بویی هم از آن نبرده‌اند؛ کودکان و نوجوانانی که این روزها به واسطه حضور پررنگ‌تر در فضای مجازی و البته کاهش کیفیت آموزش ادبیات فارسی در مدارس، هر روز با زبان مادری خود بیگانه‌تر می‌شوند. افول ادبیات فارسی در نسل جدید، البته تنها یک کشف و شهود نیست و بررسی نتایج کنکور در سال‌های اخیر هم نشان می‌دهد، وضعیت زبان فارسی دانش‌آموزارن کنکوری نه ‌تنها بهبود نداشته، بلکه تعداد افراد دارای عملکرد صفر یا منفی در این درس افزایش هم یافته است!

مهارت‌هایی که کسب نشد

زبان و ادبیات فارسی از سال اول دبستان تا سال آخر دوره‌ متوسطه در مدارس کشور تدریس می‌شود. در حالی که در سال‌های اولیه‌ دبستان هدف اصلی آموزش زبان و ادبیات به کودکان؛ ایجاد مهارت در خواندن و نوشتن است، در سال‌های بالاتر، علاوه بر تفکیک این دو درس، آموزش زبان‌شناسی و دستور زبان و همچنین تدریس ادبیات به شکلی جدی‌تر و حرفه‌ای‌تر، در دستور کار نظام آموزشی قرار می‌گیرد.

«آشنایی با شیوه‌ها و قواعد درست نوشتن، کسب مهارت در کاربرد صحیح کلمات و زیبانویسی، تندنویسی و درست‌نویسی در قالب خط تحریری» و «تقویت مهارت‌های گوش دادن، سخن گفتن، گفت‌وگو، خواندن و نوشتن» از اهداف کتاب زبان فارسی دوران متوسطه است. از دیگر اهداف تدریس ادبیات فارسی در دوره‌ متوسطه، «کسب مهارت درست‌نویسی، آشنایی با آثار برجسته‌ ادبی، درک زیبایی آثار ادبی و دریافت اندیشه‌های والای انسانی در آثار ادبی» ذکر شده است‌. مواردی که با استناد به بررسی‌ها و البته صحبت برخی از معلمان مدارس عملا نتیجه‌بخش نبوده است.

دانش‌آموزانی که به زبان فارسی تسلط ندارند!

در روزهای اخیر پژوهشی منتشر شد که نشان داد، دانش‌آموزان ایرانی به زبان فارسی تسلط ندارند و دانش‌آموختگان مدارس حداقل در سه مهارت نوشتن، شنیدن و سخن گفتن موفق به دریافت امتیاز شده‌اند.مریم دانشگر، مدیر بخش آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در بررسی ۲۸۲ پسر و ۳۲۷ دختر در سه رشته تحصیلی انسانی، تجربی، ریاضی پایه دوازدهم، نشان داده که دانش‌آموزان در مهارت نوشتن بیشترین و مهارت خواندن کمترین امتیاز را گرفته‌اند. همچنین از نظر رشته‌های تحصیلی، گروه تجربی در بهترین وضعیت و با فاصله اندکی رشته ریاضی قرار گرفته است و گروه علوم انسانی با فاصله نسبتاً زیادی از این دو در تمام مهارت‌ها ضعیف‌تر از سایر رشته‌ها عمل کرده است.این در حالی است که رشته علوم انسانی با تکیه اصلی بر ادبیات فارسی باید نتیجه خلاف کسب می‌کرد و اوضاعی به مراتب بهتر می‌داشت.

دیگر جهانی از منظر واژه‌ها و مضامین یافت نمی‌شود

«در مکتب از فارسی چیزی را که به شوق می‌خواندم، کتاب موش و گربه بود. شعرهای آن را که تقریبا در میان کتب درسی دیگر، یگانه‌ای بود که با سن و تحصیل من مناسبت داشت؛ می‌شناختم، حفظ می‌کردم و آن‌ را دوست می‌داشتم».این بخشی از خاطرات یحیی دولت‌آبادی از مکتب‌خانه‌ها در سال‌های حدود 1250 است. کسی که بعدها نویسنده وقایع مشروطیت و پس از آن و همچنین از مؤسسان نهادهای نوین آموزشی در ایران شد و «کتاب علی» را تالیف کرد که یکی از اولین کتاب‌های درسی زمانه خود بود. مثل او کم نیستند، کتاب «تاریخ ادبیات کودکان ایران» را که ورق می‌زنیم، مملو از خاطراتی از این دست است؛ خاطراتی که اغلب از زبان افرادی نقل شده که خود بعدها به تاریخ‌سازان ایران بدل شده‌اند. شاید گزاف نباشد اگر بگوییم بعضی از همین مشاهیر در فرصتی که در مکتب‌خانه و مدرسه برای خواندن ادبیات پیدا کردند، حوزه علایق‌شان را شناختند و جهان‌شان را از منظر واژه‌ها و مضامین ادبی پیدا کردند. از همین روست که خیلی‌ها معتقدند، کتاب‌های ادبیات مدرسه فرصت طلایی برای کودکان و نوجوانان است و برای برخی از آنها حتی تنها فرصت مطالعه در طول زندگی‌شان محسوب می‌شود. اما این فرصت مطالعاتی در ایران چقدر از سوی طراحان کتاب‌های ادبیات درسی جدی گرفته می‌شود؟

بی سلیقگی در گزینش

شاید اگر دوران مدرسه را فراموش کرده، یا به هر دلیل تحصیلاتمان را از مجرای آموزش و پرورش داخلی دنبال نکرده باشیم، حضور نویسندگان درجه اول و شاعران بزرگ معاصر در کتاب‌های درسی ایران را از بدیهیات تلقی خواهیم کرد. این در حالی است که نام بسیاری از نویسندگان و شاعران معاصر در کتاب‌های درسی نیست. از فروغ فرخزاد گرفته تا احمد شاملو از محمود دولت‌آبادی تا صادق هدایت و ... .

وحید دباغیان، کارشناس ارشد زبان وادبیات فارسی است، او سالهاست که در منطقه 12 تهران ادبیات درس می‌دهد و معتقد است که کتاب‌های ادبیات چندان با سلیقه نوجوانان امروزی تنظیم نشده‌اند. او می‌گوید: «در کتاب‌های درسی شعر معاصر کم است و از شاعران نام آشنای معاصر نامی برده نشده. از ترانه خبری نیست، به طنز اجتماعی حتی در حد گل‌آقای خودمان هم پرداخته نمی‌شود. با این اوصاف نمی‌شود از بچه‌ها توقع داشت که به کتاب‌های درسی علاقه‌ای نشان دهند».او حتی به گزینش‌های نه چندان با سلیقه از متون کهن اشاره می‌کند و می‌گوید: «حتی می‌بینیم، برخی متون کلاسیکی که در کتاب‌های درسی آمده، مناسب‌ترین انتخاب برای ترغیب دانش‌آموز به خواندن ادبیات نیست. انگار مولفان بیش از آنچه به دنبال جذب دانش‌آموز برای خواندن و خواندن باشند، به دنبال لغت، آرایه، دستور زبان و... هستند».

 انگار غم نان معلم‌ها، سد کنکور دانش‌آموزان و البته بی‌مهری خانواده‌ها به زبان و ادب فارسی، دست به دست هم داده تا کتاب‌های ادبیات بیش از پیش از سکه بیافتند و تنها به یک واحد درسی برای گذراندن ترم تقلیل پیدا کنند

تقلیل ادبیات به یک واحد درسی!

یکی از علاقمندان به ادبیات نقل می‌کند که سال‌ها پیش هوشنگ گلشیری، نویسنده شهیر معاصر، در اصفهان دبیر ادبیات دبیرستان‌شان بود. گرچه خاطره‌اش مربوط به دهه 50 است، اما آن زمان هم دانش‌آموزان کلاس به هوای قبولی در کنکور بیشتر به دنبال دروس ریاضی، فیزیک و شیمی بودند، اما آن سال گلشیری باعث شده بود که ادبیات شاخص‌ترین و محبوب‌ترین درس دانش‌آموزان باشد. راوی این خاطره که حالا مهندس است، علاقه‌مندی به رمان و شعر را در خودش میراث نویسنده‌ای می‌داند که با عشق به ادبیات یکسال به آنها درس داده بود و او اثر این علاقه‌مندی به کتاب و ادبیات را در موفقیت‌های بعدی خود در سایر عرصه‌ها هم به وضوح حس کرده است.

اما حالا انگار غم نان معلم‌ها، سد کنکور دانش‌آموزان و البته بی‌مهری خانواده‌ها به زبان و ادب فارسی، دست به دست هم داده تا کتاب‌های ادبیات بیش از پیش از سکه بیافتند و تنها به یک واحد درسی برای گذراندن ترم تقلیل پیدا کنند.

 نثر دانش‌آموزان ضعیف،‌گنگ

 و پر از غلط نگارشی است

اما در این میان اهمیت ادبیات فقط در موضوع و معنا و پیام آن نیست. این روزها که مخصوصا با گسترش کلاس‌های درس در فضای مجازی غلط املایی همه جا به چشم می‌خورد کمرنگ شدن جایگاه ادبیات در نظام آموزشی هرچه بیشتر مشهود است. به طوری که حتی معلمان دروس دیگر هم از وضعیت نثر دانش‌آموزان گلایه دارند و معتقدند وضعیت کتابخوانی آنقدر خراب است که دانش‌آموز مفاهیم ساده را هم چه به صورت شفاهی و کتبی به سختی منتقل می‌کند. حمزه صراطی، دبیر جغرافیا است. او می‌گوید: «نثر بچه‌های امروز ضعیف است، این را از نوشتار گنگ و پر از غلط نگارشی در ورقه‌های امتحان هم درمی‌یابیم. البته استفاده زیاد از تبلت و موبایل هم در حاد شدن این معضل بی‌تاثیر نیست. ادبیات مدرسه در این باره خیلی می‌تواند موثر باشد و با توجه به شرایط نسل امروز باید جدی‌تر به آن پرداخت، اما شاهدیم که ساعات آموزش کم و از سوی دیگر درس املا از برنامه درسی دوره دبیرستان حذف شده است».

 این روزها که مخصوصا با گسترش فضای مجازی غلط املایی همه جا به چشم می‌خورد، کمرنگ شدن جایگاه ادبیات در نظام آموزشی هرچه بیشتر به چشم می‌آید. از معلمان ادبیات که بگذریم گاه حتی معلمان دروس دیگر هم از وضعیت نثر دانش‌آموزان گلایه دارند

ادبیات کسالت بار مدرسه

یکی از کارکردهای اصلی شعر و داستان در گذشته، جنبه سرگرم‌کنندگی آنها بود، شاهنامه‌خوانی و هزارو یک‌شب‌خوانی، در شب‌های طولانی زمستان، زیر لحاف کرسی‌های چهل تکه، خاطره مشترک نسل‌های پیش از ماست. این وجه سرگرم‌کننده ادبیات در کنار نکات پندآموز متون ادبی، راهی بود برای آموزش. اما آیا کتاب‌های درسی در دوره جدید نیز به این وجه سرگرم‌کننده توجه کرده‌اند؟ واقعیت این است که در این کتاب‌ها هرچه بیشتر دنبال شعرها و داستان‌های معاصر و متون امروزی که هم با حال و هوای زمانه ما بخوانند و هم جذاب باشند، می‌گردیم کمتر می‌یابیم.

غلامرضا شمسی، دانشجوی دکتری ادبیات و دبیر ادبیات دوره متوسطه می‌گوید: «یکی از مشکلات ما در مواجهه با کتاب‌های درسی ادبیات این است که شاهدیم که خیلی اوقات دانش‌آموزان به درس گوش نمی‌دهند. مطالب کلاس برایشان کسل‌کننده است. گاهی این طور نیست که آثار انتخابی سخیف است، گاهی بی‌سلیقگی در چیدمان هم کار معلم را در کلاس درس سخت می‌کند».

او می‌افزاید: «در کتاب‌های درسی ادبیات قصه و داستان آنقدر کم است که اگر بگوییم در این کتاب‌ها به ادبیات داستانی پرداخته نشده بیراه نگفته‌ایم. بدون‌شک رمز موفقیت کتاب‌های درسی در میزان علاقه‌مندی دانش‌آموزان در رده‌های سنی گوناگون ادبیات داستانی است».

این در حالی است که کتاب‌های ادبیات مدارس برای برخی دانش‌آموزان به دلیل ترک تحصیل، فقر مالی و فرهنگی و دسترسی نداشتن به کتاب؛ تنها راه برای پیوستن به جهان ادبیات است که مولفان به دلیل کج‌سلیقگی یا نادیده گرفتن برخی نویسندگان و شعرای معاصر، همین اندک راه ارتباطی با نسل جدیدی که این روزها در چنبره فضای مجازی است را نیز مسدود و آنها را بیش از پیش با زبان مادری بیگانه می‌کنند.